babake khoramdin

Home
HAGHIGHATE TARIKH
BOOK
Favorite Links
Contact Me
Family Photo Album
My Pets
Vacation Photo Album
My Resume
New Page Title

این سایت را حتماوارد شو


وصیت نامۀ یک ایرانی
من آریایی ام _ خدای من ایران است _ پیامبرمن زرتشت بزرگ است _ امامان من کورش و داریوش بزرگ ، خشایارشاه ، انوشیروان و یزد گرد است _ امام زمان من کاوه آهنگر است _ روحانیون من فردوسی ، خیام ، مولوی ، حافظ و سعدی است _ کتاب مقدس من شاهنامه و گاتها است _ اصول و فروع دین من لوح حقوق بشر کورش بزرگ است _

قانون اساسی من آیین ریشه ای است _ عاشورای من قادسیه است _ شهدای من بابک خرمدین، روزبهان خراسانی ، بهمن جازویه و فیروز نهاوندی است_ پرچم من درفش کاویانی است_ بهشت من آزادی است _ عید من مهرگان و نوروز است _ مهراب من دل است _ دین من عشق و دانش است _ ایمان من خرد است _ رهبر من فرود فولادوند است.

زنده باد خرد _ مرده باد جاهلیت

 
 

نامه ای به الله

 

الله عزيز سلام عليكم:

حقيقتا  ما نمی دانيم چگونه ترا مورد خطاب قرار دهيم.  بنا براين ما از همان طريق كه به پيامبر مورد علاقه ات ياد دادی با تو احوالپرسی می كنيم. همچنين برای ما خيلی مشكل ا ست كه بدانيم تو كجايی.  چون تو براي ارتباط برقرار كردن با امتت توسط  وزير اطلاعات خود يعنی جبرئيل در 1400 سال پيش با محمد ارتباط برقرار كردی  و از آن موقع تا به حال ما از تو چيزی نشنيده ايم اين برای ما خيلی ناراحت كننده است.  در طول اين هزار و چهارصد سال خيلی از چيزها در دنيا عوض شده است ما كاملا  مطمئنيم  كه تو از همه  اين تغييرات مطلعی .   ما اين ايميل را برای تو می فرستيم به اين اميد كه در جايی از اين فضای بزرگ اينترنتی  تو را پيدا كنيم.  الله  اين بی ادبی  ما را ببخش.  ما سعی كرديم كه با تو توسط  نماز و روزه  و حج و تسبيح  و زكات ارتباط برقرار كنيم. اما افسوس كه همه  تلاش ما بی نتيجه ماند شايد تو سرت خيلی شلوغ است يا مسائل ديگری داری كه بايد به آنها بپردازی. هزاران سال صبر كرديم كه به وعده هايت وفا كنی اما تا به حال چيزی دريافت نكرديم.  به اين دليل است كه در كمال نا اميدی اين ايميل اظطراری  را برای  تو می فرستيم.  الله  عزيز آيا تو يك دستگاه فاكس داری؟  ما مطمئنيم كه تو حتما  يك دستگاه فاكس داری  چون حتی آفريده های تو توانسته اند ماشين فاكس اختراع كنند  پس تو حتما  يك دستگاه فاكس و يك خط تلفن داری بنا براين می توانيم هر وقت كه ضرورت ايجاب كند با تو ارتباط برقرار كنيم.

الله  ما از اين كه به دنيا آمده ايم و بزرگ شده ايم اصلا  خوشحال نيستيم.  چون ما مجبوريم كه با فقر و بی عدالتی بيماری و نبود آينده ای روشن برای خود و بچه هايمان مواجه بشويم.  ما فكر می كرديم كه تو ايمان ما را بوسيله آن بلايا می سنجی  بنا براين ما راهی  پيدا كرديم كه به سرزمين كفار مهاجرت كنيم. الله  ما می دانيم كه اگر تو از نيت اصلی ما از اين مهاجرت مطلع بشوی حتما ما را مي بخشی.  ما می خواستيم اين كافران را به اسلام دعوت كنيم و در كنار آن زندگی راحتي را براي خود و فرزندانمان حد اقل از نظر مادی تامين كنيم. همچنين ما می خواستيم مساجدی را در اطراف شهرهای اين كافران  بسازيم.  اين بزرگترين آرزوی ما بود.  الله  تو فكر نمی كنی كه اين يك فكر مبتكرانه بود به اين وسيله ما می توانستيم با يك تير دو نشان بزنيم.  ما اينجا ديديم كه زنان حجاب ندارند اول خجالت می كشيديم به اين زنهای بی حجاب نگاه كنيم ما قوتا به راهنمايی تو عمل كرديم نظير اين آيه:

سوره  نور24:30 :  بگو مردان مومن چشمهايشان را بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند و الله  به هر چه می كنيد آگاه است.

ما فكر كرديم اينها مثل فاحشه ها هستند و خود را در معرض تجاور فرار می دهند ولی با كمال تعجب ديديم اين اين زنان بی حجاب در سرزمين كفار به ندرت مورد اذيت و آزار و يا تجاوز جنسی قرار می گيرند.  چطور همچين چيزی امكان دارد؟ چون زنهای ما با وجود اينكه حجاب را رعايت می كنند اما هنوز احساس امنيت نمی كنند چرا بايد اينطور باشد.

ای الله  ما در طول زندگی غذا های حلال خورديم  ما هرگز غذاهايی را كه از طرف تو ممنوع شده بود نخورديم.  حتی در سرزمين كفار ما هر روز حدود چند مايل رانندگی می كرديم تا غذای حلال بخوريم. هر چند كه ممكن بود آن غذاهای حلال سالم نباشند ولی ما ترجيح می داديم كه غذاهای حلال بخوريم تا اينكه غذاهای بهداشتی و سالم اين كافران را.  بنا براين ما به ندرت مكدونالد  مرغ كنتكی بريان ....... و يا غذاهای آماده  ديگر را خورديم ما افتخار می كنيم كه اين غذا ها را اگر چه سالم و بهداشتی بودند نخورديم. ما افتخار می كنيم كه به فرمايشات گوش فرا داديم.

الله   می دانی چرا اين كار را كرديم؟  به اين دليل كه خودت گفتی كافران نجس هستند ببين اين چيزی هست كه تو خودت به ما گفتی

سورهُ توبه9:28:  ای اهل ايمان حقيقتا كافران نجس می باشند.  پس بنا براين از امسال به آنها اجازه ندهيد كه به مسجدالحرام وارد شوند و اگر از فقر می ترسيد الله  اگر بخواهد به زودی از مرحمت خود شما را بی نياز می كند و الله  دانا و عاقل است.

الله  ما ايمان كامل به گفته های تو داريم  وقتی كه اين كافران برای يك ميهمانی ما را به خانه هايشان دعوت می كنند  وانمود ميكنيم  كه افق فكری ما باز است وقتی ما به اين ميهمانيها می رفتيم به دقت دنبال علائمی كه حرام بودن اين غذا ها را مشخص كند ميگشتيم بيشتر اوقات ما فقط آبميوه می خورديم و لب به هيچ غذايی نمی زديمِ   به ميزبان می گفتيم گرسنه نيستيم يا اينكه می گفتيم مريضيم.  الله  تو فكر نمی كنی اين يك از خود گذشتگی بزرگ از طرف ما برای بزرگداشت فرامين تو بود؟  اگر به اشتباه ما غذای حرام مصرف كرديم ما را به خاطر اين اشتباه ببخش فكر می كنيم اينچنين خطاهايی از طرف تو بخشودنی است.  ببين خودت در تازينامه چه گفتی :

سوره  ماده گوساله(بقره): 2:173:    به تحقيق الله  بر شما حرام گردانيد مردار و خون و گوشت خوك و هر كشته ای كه به غير از نام الله  ذبح شده باشد ولی اگر به دليل احتياج به خوردن آن مجبور شود در صورتی كه تمايل نداشته باشد و از اندازهُ سدّ رمق نيز تجاوز نكند. گناهی  بر او نخواهد بود كه به قدر احتياج صرف كند كه محققا الله  در حق خلق آمرزنده و مهربان است.

ولی الله   چيزی كه برای ما معما شده اين است كه چرا اين حرام خورها به نظر خيلی سالم به نظر مي رسند. اما خيلی از ماها علی رغم اينكه در زندگی فقط به خوردن حلال می پر دازيم به اندازه  آنها سالم و با نشاط نيستيم.  ما فكر می كرديم كه بهترين راه سلامتی  و كسب  طول عمر خوردن غذاهای حلال است.  اما چرا اين حرام خورها خيلی بهتر به نظر می رسند.

الله  جان  تو به ما گفتی كه به دليل اينكه ما دنباله رو بهترين مذهب دنيا هستيم  بهترين مردم دنيا هستيم برای تصديق آنچه خودت به ما گفتی بهتر است به فرمايشات خودت در تازينامه توجه كنی:

سورهُ آل عمران 3:110:   شما نيكو ترين امتی هستيد كه قيام كردند مردم را به نيكو كاری دعوت كنند وا ز بدكاری باز دارند و ايمان به خدا آورند و اگر اهل كتاب همه ايمان آورند  بر آنان چيزی در عالم بهتر از آن نيست.  ليكن برخی از آنالن با ايمان و بيشتر فاسق و بد كارند.

ودر آيه 85 همين سوره فرمودی :   هر كس غير از اسلام دينی اختيار كند هرگز از او پذيرفته نيست و او در آخرت از زيان كاران است.

الله  بنا بر آنچه خودت گفتی ما از هر نظر بهترين مردم روی اين كره خاكی هستيم.   اما با كمال تعجب می بينيم كه تمام دستاوردهای امروزه توسط اين كافران بدست می آيد. از وقتی تو پيغام دادن را توسط پيامبرت قطع كردی خيلی چيزها تغيير كرده كه نمی توان آنها را در يك ايميل گنجاند. الله   چرا ما نمی توانيم با تو يك ارتباط راديويی داشته باشيم در حالی كه اين كافران تمام نقاط اين كره خاكی را به طريق الكترونيكی به هم متصل كرده اند چگونه اين كافران در حال پاگذاری به كرات ديگری كه تو خلق كرده ای می باشند اما ما عاجزيم كه حتی ردی از محل اقامت تو پيدا كنيم.    چرا تو به پيروان حقيقی خودت اين توانايی را نمی دهی كه به موفقيت های غير قابل باور اين كافران دست يابند.    موضوع ديگری  كه ما را سردرگم می كند موضوع داروست همه  داروهای مدرن نجات دهنده  و اختراعات پزشكی نظير پنی سيلين  انتی بيوتيك  اشعه ايكس شيمی درمانی,  سی تی اسك   سونو گرافی   ماموگرافی و .....      بوسيله كافران اختراع شده اند.   ما از گفتن اينها نفرت داريم اما ای الله  ما چاره ديگر نداريم چون زندگی ما كاملا  به اين كفار بستگی دارد.     ای الله  چرا بايد اينطور باشد الله  حد اقل اين توانايی را به ما بده كه بتوانيم در موقع مواجه شدن با بيماری جان خود را نجات دهيم.  الله  به نظر می رسد كه تو به تدريج ما را به دست فراموشی سپرده ای.  الله  بگو چه خطايی از ما سر زده  تا آنجا كه می دانيم گناهی از ما سر نزده است.

در حقيقت تعدادی از هموطنان ما در بهشتهای اسلامی تو در حال به اجرا گذاری دستورات ناب تو می باشند.  اما با وجود اين تو هنوز از آنها راضی نيستی  و انواع بلايای طبيعی و رنج های غير قابل قياس را برای آنها فرو می فرستی.   ما فكر می كرديم اين بلايای طبيعی نظير سيل و قحطی و طوفان را لايق ان كافران ميدانی.   الله  آيا اين عادلانه است كه آنهايی را كه به تو ايمان دارند در رنج نگه داری و كافران از بلايا كاملا  مصون باشند.

خدا جان ما كارهايمان بی نتيجه مانده  ما هر روز از طرف آزاد انديشها و سكولارها مورد تهاجم قرار می گيريم.   ما فكر می كرديم اينترنت (هديه تو به بشر) در اختيار ما خواهد بود  ما مبلغ هنگفتی را برای ساختن  سايت هايی كه به تو اختصاص داشته باشد خرج كرديم.    ما فكر می كرديم اينترنت چون اسلحه ای بدست ما خواهد بود تا به وسيله آن همه مردم كره زمين را به اسلام دعوت كنيم.   ما فكر می كرديم ميتوانيم با انديشه روشنمان يك در ده از اين دگر انديشان و كافران را از بين ببريم.  از مقاله ها بحث ها و نويد های زندگی جاويدان و بهشت سخن رانديم در همه اين سايتها از اين چرخه ها استفاده كرديم.  افراد ما به دليل پيروی از دستورات تو نظير خواندن نماز و روزه و حج و اجرای آن در داخل و خارج بسيار مشغولند.  به اين دليل است كه آنها قادر نيستند مقاله های جديد و اصيل بنويسند.   الله جان چه اشكالی دارد كه ما مطالبمان را همانند يك چرخه مرتب در سايت ها تكرار كنيم نوشته های خودت هم خيلي تكراريست.    بعضي اوقات اين دگر انديش ها و سكولارها از ما سوال می كنند برای چه مطالب تازينامه اين همه تكراری است ما با گفتن اينكه اين تكرار ها برای تاُكيد بيشتر است آنها را ساكت می كنيم.  ما همان كاری را كه خودت انجام دادی تكرار می كنيم يعنی سپردن به حافظه موقت و چسباندن در جاي ديگر
cut and paste , cut and paste , cut and paste,.....

 

ما به مطالب جديد دسترسی نداريم كه يك سايت جديد برای تو درست كنيم.   در اين بهشتهای اسلامی تو پولهای زيادی خرج اسلام می شود ما اين قدر به كپی كردن و چسباندن در جاي ديگر ادامه می دهيم تا سايتهای برادران اسلامی همه مثل هم بشوند شبيه آيه های تازينامه خودت.   تنها چيزی كه ما كم داريم اين است كه آنقدر قدرت مغزی نداريم كه اين سكولارها و دگر انديشها را ساكت كنيم. به اين دليل هست كه ما به انجام تكاليف بيشتری نيازمنديم ما شب و روز مشغول انجام دادن تكاليفمان هستيم در حقيقت ما آنقدر مشغول انجام تكاليفمان هستيم كه نه تنها در خانه بلكه در بيرون از منزل نيز به انجام تكاليف خود می پردازيم.  ببين چقدر ما با استعداد و با هوش هستيم سكولار ها و آزاد انديش ها هرگز تكاليفشان را انجام نمی دهند.   براي همين است كه ما برای آنها صحبت می كنيم كه چگونه يك مقاله بنويسند و قتی  ما اين كار را می كنيم خيلی به ايمان خودمان می باليم.   اما به نظر می رسد كه اين جنگ اينترنتی  نيز به نفع سكولارها و دگر انديش ها تمام شود.  حقيقتا اينترنت ما را به آتش كشانده  يك روز در ميان ما در اين سايتهای اينترنتی كه متعلق به سكولارها و دگر انديشان هست  به مطالب جديدی بر می خوريم كه پيروان تو قادر نيستند از پس آنها بر بيايند خيلی برای ما شرم آور است وقتی كه متوجه می شويم اين دگر انديشها و سكولارها روزی يكی از پيروان تو بوده اند.  اگر دوست داری در مورد آنها بيشتر بدانی می توانيم آدرس ايميل آنها را همراه با مقالات كفر آميزی كه جراُت به نوشتن آن كردند برای تو بفرستيم.   الله  آيا تو خودت عقيدهُ آنها را نسبت به خود تغيير دادی؟  ما اين مطلب را از گفته های  بی شمار خودت استنباط كرديم اگر فراموش كردی چند نمونه از اين آيه ها را برای ياد آوری در اينجا متذكر می شويم:

سوره يونس 10:100:   هيچ كدام از نفوس بشر را تا خدای رخصت ندهد ايمان نياورند و پليدی را خدا برای مردم بی خرد كه عقل را به كار نبندند مقرر داشته است.

سوره فاطر 35:8:  الله   هر كه را خواهد گمراه كرده و هر كه را خواهد هدايت سازد.  پس تو نفس شريف خود را برای هدايت اين مردم به غم و حسرت نينداز كه خدا به هر چه اينان كنند آگاه است.

سوزه انعام 6:125:   پس هر كه را كه خدا هدايت او را طالب باشد قلبش به نور اسلام روشن و منشرح گردانيد و هر كه را خواهد گمراه گرداند و دل او را تنگ و سخت گرداند كه گويی  می خواهد از زمين به آسمان رود اين است كه الله  آنان را كه به حق نمی گروند مردود و پليد می گرداند.

الله  جان در ايميلی كه در جوابمان ميدهی علت ترسمان را تصديق بكن.  اگر اين مطالب از جانب تو تصديق شد بهتر است ما وقتمان را برای اين كافران و دگر انديشان به هدر ندهيم چون اين خواسته  خودت بوده است.

الله   جان باور كن ما هر روز شاهديم كه اين دگر انديشها و كافران به آهستگی اما با اطمينان در اين جنگهای اينترنتی بر ما فائق می آيند اما كاری از دست ما بر نمي آيد.  برای اينكه موقعيت را دشوارتر كنند اين كافران و دگر انديش ها از اسمهای جعلی استفاده می كنند و هويت واقعی خود و محل زندگيشان را پنهان می كنند.  الله  جان لطفا  سوء تفاهم نشود  ما خيلی تلاش كرديم كه پرده از چهره  اين دشمنان اسلام برداريم ما آنها را مرتد ناميديم و حكم جهاد بر عليه آنها صادر كرديم  ما هرگز فرمايشات تو را در مورد اين كافران فراموش نكرديم به عنوان يك حرفه ای نكاتی از فرمايشات خودت را خاطر نشان می كنيم.

سوره نساء  4:137:  آنان كه به غيب ايمان آوردند و سپس كافر شدند باز ايمان آورده و دگر بار كافر شدند پس بر كفر خود افزودند اينان را الله  نخواهد بخشيد و به راهی هدايت نخواهد فرمود.

سوره نحل   16:106:   هر آن كس بعد از اينكه به الله ايمان آورده باز كافر شد نه آنكه به زبان از روی اجبار كافر شود و دلش در ايمان ثابت باشد.   بلكه به اختيار كافر شود وبا رضا و رغبت و با هوای نفس دلش آكنده به ظلمت كفر گشت  بر آنها خشم و غضب الله  و عذاب سخت دوزخ خواهد بود.

سوره الشوری   42:16:    و آنان كه در دين الله  جدل و احتجاج بر گزينند پس از آنكه خلق دعوت او را پذيرفتند  حجت آنها نزد الله   لغو و باطل است و بر آنها قهر و عذاب سخت خواهد بود.

الله  ما تعدادی ايميل انزجار ' تهديد'  و اخطار آميز به آنها فرستاديم.  در بعضی از اين ايميل ها ما آنها را تهديد كرديم كه سرشان را می بريم.  همانطور كه آموزش خودت بوده و پيامبرت نيز به آن عمل كرده. اما آنها اصلا اهميت نمی دهند.  آنها از سلمان رشدی و تسليمه نسرين خطر ناك تر شده اند.  الله  جان به ما كمك كن كه اين مرتد ها را پيدا كنيم.  تو گفتی كه از همه داناتری  ما مطمئنيم كه تو فراموش نكردی كه در فرمايشاتت هر ورق از تازينامه را تحسين كردی.   آيا تو يك ظبط صوت داری؟  لطفا اين نوار را برگردان به 1400 سال پيش  ما می دانيم كه در آيه ذيل فرمودی در مورد ايمان نبايد هيچگونه سوالی بكنيد.

سوره المائده  5:101:   ای اهل ايمان هرگز از چيزهايی مپرسيد كه اگر فاش شود شما را زشت و بد می آيد  و غمناك می شويد و اگر پرسش آن را هنگام نزول تازينامه واگذاريد.  تازينامه برای شما هر آنچه مصلحت است بيان می دارد. و الله  از اعقاب سوالات بيجای شما در گذشت كه الله  بخشنده و بردبار است.

سورهاالمائده  5:102:    قومی پيش از شما هم سوال از آن امور نمودند آنگاه كه برايشان بيان شد كافر شدند.

الله  اين خيلی مسخره است كه اگر ما سوالی در مورد اسلام بكنيم منجر به بی ايمانيمان بشود. حالا ما می فهميم كه چرا تو مجازاتهای سختی را برای آنها كه سوال می كنند نظير كافران و دگر انديشان در نظر گرفته اي.

الله   ما به راستی خيلی كنجكاويم كه بدانيم آيا تو برای جلو گيری از كج فهمی ها جايی را برای ضبط بياناتت نظير يك سي دی يا يك كاست يا يك دی  وی  دی  در نظر گرفته ای يا نه؟  الله  لطفا ما را به خاطر چنين تقاضاهايی ببخش ما به وحی تو به طور اظطراری نيازمنديم  لطفا به ما بگو سلمان رشدی و  تسليمه نسرين كجا هستند.  آنها هر روز دارند چند برابر مي شوند.  وقتی ايميلت را دريافت كرديم فورا  آن را به طرفدارانت نظير گروه های طالبان و ديگر گروه های اسلامی می دهيم كه حساب آنها را برسند.  ما خيلی سعی كرديم كه با عقل و منطق اين دشمنان اسلام را سركوب كنيم اما نتوانستيم بنا بر اين چاره ای نداريم جز اينكه آنها را از نظر جسمی نابود كنيم.  اين همان چيزی است كه معمولا  تو به وسيله آن پيروز می شدی.   اينطور نيست؟  كشتار در ايران  بنگلادش   افغانستان  و سودان را به ياد می آوری؟   اين تنها زبانی است كه تو در تازينامه بوسيله آن با كافران و دگر انديشان سروكار داری.   الله   نگاه كن در كلام پاكت چه نوشته ای:

سوره  ماده گوساله(بقره) 2:193:    با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روی زمين برطرف شود و همه را آيين خدا باشد  و اگر فتنه و جنگ دست كشيدند ستم جز بر ستمكاران روا نيست.

سوره المائده   5:33:   همانا كيفر آنان كه با خدا و رسول او به جنگ برخيزند و به فساد كوشند در زمين جز اين نباشد كه آنها را به قتل رسانند و يا دست وپايشان به خلاف ببرند و يا با نفی بلد و تبعيد از سرزمين صالحان دور كنند.  اين ذلت و خواری عذاب دنيوی آنهاست و اما در آخرت باز به عذابی بزرگ گرفتار خواهند شد.

سوره  محمد  47:4:    شما مومنان چون با كافران روبرو شويد بايد آنها را گردن بزنيد تا آنگاه از خونريزی زياد دشمن را از پا در آوريد.  پس از آن اسيران جنگ را محكم به بند كشيد كه بعدا  آنها را آزاد كنيد يا فدا بگيريد تا جنگ سختيهای خود را فرو گذارد. اين حكم قعلی است و اگر الله  می خواست خود از كافران انتقام می كشيد و همه را هلاك می كرد و ليكن اينها برای امتحان خلق به يكديگر است و آنها كه در راه الله  كشته شوند خدا هرگز رنج اعمالشان را ضايع نگرداند.

الله  جان همان طور كه قبلأ  گفتيم خيلی حرف ها داريم كه با تو بزنيم.  اگر زبان ما را متوجه ميشوی  و می توانی  به ما جواب بدهی  منتظر جوابت هستيم.  ارادتمند و بنده  تو هل    لوم     ونا.    به دليل امنيتی ما از حروف رمزی شبيه انچه خودت در  تازينامه استفاده می كنی (الم طه حم و....) الله  جان  من  مطمئن هستم كه تو می توانی اين حروف رااز رمز در بياوری.



برگرفته از سايت

Faithfreedom International
 

ترجمه: پارميس سعدی

 

https://dongtaiwang.com/do/Q_aZ/hZvzDvcRLd50y9k0_Lx0h/3Nv2xz/DvwND/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%B6%D8%AF%20%D8%AF%DB%8C%D9%86

2010221.jpg

  • 2 نوشته شده در  چهارشنبه هفتم تير 1385ساعت 22:1  توسط كوروش بزرگ |  18 نظر
با درود بر ایران یاران راستین  

                          علی نماد شیعه گری

در مورد کشتار قبيله يهودي بني قريضه:

 عينا متن ترجه شده طبري رو نقل ميکنم :
پس پايان جنگ و تسليم شدن باقيماندگان قبيله بني قريظه محمد دستور داد تا ۷۰۰ نفر از انان را گردن زندند طبري ياد اور ميشود : پيغمبر بگفت در زمين گودال ها بکندند و حضرت علي ع و زبير در حضور پيغمبر انان را گردن زدند منابع:

 (نفاءس الفنون +شمس الدين محمد املي برگ ۳۲۱ /منتب التواريخ جاج محمد هاشم خراساني برگ ۵۴ / پرتو اسلام احمد معين جلد ۱ برگ ۱۱۷ / و معتبر ترين تاريخ اسلام طبري جلد سوم از صفحه۱۰۸۸تا ۱۰۹۱ /)
او البته در پايان جنگ ها به زنان کفار تجاوز وحشيانه ميشد و البته اين دستور قران بود (سوره نساء ايه ۲۴
)
عبد الله خزرمي که با هفتاد تن از يارانش از بيم جان بر دژي پناه برده بودند به دستور علي دژ را اتش زدند و تمام انها زنده زنده در اتش سوختند و بوي ازار دهنده اجساد تا مد ت ها در ان ناحيه بود

 (مرد نا متناهي +حسين صدر جلد دوم چاپ نهم برگ ۶۷)
در رويداد نهران زماني که پيراوانش بر خلاف خواسته علي از حمله به قران هاي بر سر نيزه سر باز زدند و زير بار نرفتند علي به همراه چندين نفر برا انان حمله ميبرد و بيش از چهار هزار تن را ميکشند

 (تاريخ طبري جلد ششم برگ ۷۶۴ همچنين ولايت فيق نوشته روح الله خميني و جاذبه و دافعه علي نوشته ايت الله مرتضي مطهري)
لازم به ذکر است که محمد جرير طبري ايراني بوده و در قرن سوم و چهارم هجري ميزسته و به هيچ عنوان سني نبوده زيرا در موقع هنوز شيعه گري شکل نگرفته بود و تقريبا اسلام يکپارچه مانده بود و در ضمن بجز طبري تمام منابع ديگر که ذکر کردم از شيعيان متعصب نقل شده بود
.
نقش علي در سرکوب ايرانيان
:
سرکوب شورش سيستان ۳۱ هجري + سرکوب شورش نيشابور ۳۱ هجري (هر دو به دستور علي و به فرماندهي عبد الله ابن عامر
)
شورش استخر فارس که شديدا سرکوب شد و امار کشته شدگان را تا پنجاه هزار تن هم گفته اند به دستور علي۳۲ هجري
سرکوب ديلم که بيش از پنجاه هزار نفر به انجا حمله بردند .(لازم به ذکر است که امام حسن و امام حسين در اين دو سرکوب همراه لشکر بودند
)
منابع

 ( فتوح البلدان البلاذري + البلاذري قرن سوم برگ ۳۳۸/ فارسنامه ابن بلخي برگ ۱۱۶ /دو قرن سکوت ۷۳ و تاريخ ايران بعد از اسلام دکتر عبد الحسن زرين کوب )

براستی علی را تنها می توان دژخیم محمد نامید همانگونه که در بالا ذکر شد علی نقش زیادی در سکوی و کشتار ایرانیان داشته از آن جمله سرکوب مردم استخر فارس که آمار حان باختگان توسط اعراب را تا پنجاه هزار تن هم ذکر کرده اند به خاطر داشته باشید که امام حسن و حسین هم در این سرکوب حضور داشتند .

در اینجا بد نیست به مطلبی از کتاب ( دائره الامعارف اسلامی شیعه ) نوشته حسن الامین مصری اشاره کنم در جلد دوم در صفحه ۱۱۵۴ مینویسد :

و خدا میداند که این دو امام محبوب ایرانیان ( حسن و حسین ) چقدر ایرانی کشته اند .

اما بد نیست قبل از ادامه مطلب چهره راستین علی هم ببنید که در موزه لندن نگه داری می شود و این چهره ای که سالها به عنوان علی به خورد ما داده اند شباهت فراوانی به زردشت بزرگوار دارد و بی هیچ عنوان چهره علی نیست .

چهره راستین علی مردی که در یک روز با همکاری زبیر ۷۰۰ تا ۹۰۰ یهودی اسیر را گردن زد .

                                                

و اما نقش علی در پاره کردن قالی بهارستان :

سعد پس از پایان جنگ در برابر ایوان کسری اردوزد و خزاین وجواهران و زیور آلانت واشیا گرانبها را بار شتر کرد و در اختیار خورد در اورد . از جمله غنایمی که یافتند شمشیر خسرو پرویز بود که سراسر آن از طلا بود وهم چنین زره ها وشمشیر های هراکلیوس قیصر روم و خاقان ترک و هم چنینن داهر پادشاه هند و زره بهرام چوبین که بدست ایرانیان افتاده بود .و همچنین سلاح های  پیروز و قباد اول و هرمز تما ما بدست تازیان به تاراج رفت .

آنها را نزد عمر بردند عمر دستور داد تا تاج وخسروو پرویز و قالی معروف بهارستان که ابعاد بسیار بزرگ داسته و هم چنین تماما زر بافت و ابریشم بافت بوده را در خانه کعبه بیاویزند .

اما باز هم علی وارد میدان شد و عمر را وادار کرد تا فالی را تکه تکه کنند و بین مسلمین تقسیم کنند و استدلال او این بود که این قالی جزو بیت المال است و باید تقسیم شود در حالی اگر آن فرش بهارستان که نوسندگان اعراب قیمیت آن را چندین کرور ( میلیون ) ذکر کرده اند سالم فروخته میشد هزاران برابر بیشتر پول آن میشد اما از نابخردی و بی شعوری ونادانی علی و عمر آن قالی بی نظیر را تکه تکه کردند و بین خود و بعضی ار فرماندگان تقسیم کردند و علی قسمت وسط قالی یعنی بهترین قسمت آن را برای خود بر داشت .

و علی سهم خود را بیست و یک هزار درهم فروخت که در آن زمان پول  بسیار هنگفتی بود .

و اما علی چگونه کشته شد واصلا کشنده علی تازی کیست ؟

ما ملتی بوده ایم که همواره به ما دروغ گفته اند و صد البته این تقصیر خودمان بوده ما ملتی قهرمان پرور و قهرمان پرستیم . و براستی هم که  هر گاه کمر این ملت زیر بار ظلم در حال شکستن بوده یک قهرمان ظهور کرده ومنجی ایران شده  نمونه این قهرمان قاتل علی است که متاسفانه مردم ما آن را ابن ملجم می خوانند و روزی صد بار لعن ونفرینش می کننند در حالی که براستی یکی از دلاورترین و پیر مرد ترین قهرمانان تاریخ ۷۰۰۰ ساله ایران زمین است.

 عامل اصلی ترور سه خلیفه بزرگ تازی ایرانیان بودند،

  ابن ملجم  (ابن ملگم = پسر افسارگير دربار ایران ـ بهمن جازويه رامهرمزی) يك ايرانی بود كه امام علی را ترور كرد.  

 فيروزان (پيروزان٬ پيروز نهاوندی) نيز از سرداران سپاه ايران بود كه عمر را ترور كرد. در ترور عثمان نيز هرچند توده‌های مصر نقش موثری داشتند، اما ايرانيان در جهت سازماندهی آنها بسيار فعال بودند و عثمان را  بهزاد همدانی ملقب به عبدالله در حال حخواندن قرآن یا به روایتی در حال تکمیل قرآن به قتل رساند .

اما ابن ملجم  : چون تلفظ نامهای پارسی برای اعراب دشوار بود ایرانیان را با نام پدر یا با شغل پدر می خواندند . پدر بهمن افسار گیر بود و ملجم بر وزن مفعل اسم فاعل لجام به معنی افسار است .

در واقع ملجم یعنی افسار گیر و ابن ملجم به معنی پسر مرد افسار گیر است . که نام راستین این دلاور رامهرمزی بهمن جازویه یا جاجویه بوده است .

واما یک چگونگی این واقعه در یک سند بسیار معتبر می خوانیم :

ابن سعد دومین نگارنده تاریخ عرب در کتابی تحت عنوان الکامل در جلد دوم در صفحه ۲۵۸ مینوسد :

توطئه ترور خلفای سه گانه توسط ایرانیان طرح شد از آوردن متن کامل که بسیار طولانی ست خود داری می کنم و فقط خلاصه وار به نکات اساسی اشاره میکنم :

ابن سعد می افزاید هرمزان نقشه قتل علی و معاویه و عمر و عاص در یک روز را کشید و سه نفر را روانه انجام این ماموریت ها کرد در مرود معاویه فرد مورد نظر ضربات کاری به معاویه وارد کرد ولی معاویه جان سالم به در برد عمر عاص مریض شد وشخص دیگری که به جای اوبرای بر پایی نماز آمده بود کشته شد و اما علی  بهمن جازویه به طور کلی اسرای ایرانی اجازه حمل شمشیر را نداشتند و بهمن علی را  تنها با خنجری کوچک که در زیر لباسش پنهان کرده بود کشت .

ابن سعد نام برده و می گوید علی را جاجویه کشت . مه همان بهمن جازویه رامهرمزی ست .این صعد را می توان یکی از معتبر ترین تواریخ عرب به حساب آورد و مطالب وی از سندیت بسیار بالایی بر خوردار است .

نمونه خنجری که علی تازی توسط ان کشته شد .

 

امید است که تمام ایرانیان راستین با خرد خود آشتی کرده و راه ایران پرستی را در پیش گیرند و برای قاتلین اجدادشان شیون و زاری نکنند و بر سر و سینه نکوبند .

پاینده ایران           زنده باد ملت ایران           درود بر فرود فولادوند پدر خردمند ایران

 

 

2 نوشته شده در  چهارشنبه سي ام آذر 1384ساعت 12:22  توسط كوروش بزرگ |  11 نظر
درود بر ایران یاران راستین.

                                 خاستگاه (مبدأ) تاریخ ایران

۱۳۸۴هجری تازی یا ۲۵۶۴ پارسی؟

ایرانی باید بداند که پیش از حمله تازیان بیابان گرد به ایران در ۱۴۰۰ سال پیش دارای فرهنگ و آئین پرفروغی بوده و تاریخ هجری (۱۳۸۴ هجری تازی) شایسته ایرانی نیست. معمولاً کشورها و ملتها تاریخی را مبداء قرار میدهند که به آن فخر و مباهات میکنند و به آن می بالند؛ ولی آیا فرار مشتی تازی راهزن بیابانگرد از گوشه ای از بیابانهای عربستان به گوشه ای دیگر رخدادی است که باید مایه افتخار ایرانیان باشد؟

ایرانی باید بداند که با بکار بردن این تاریخ (۱۳۸۴ هجریغیر مستقیم به تازیان و تازی پرستان در قبولاندن اینکه ایرانی پیش از اسلام تاریخ پر افتخاری نداشته و اصلاً ایرانی آدم نبوده همراهی میکند.

برای اعراب بیابان گرد ۱۴۰۰ سال پیش که در تاریخ مدنییت قدر و اعتباری نداشته اند و چیزی جز کشتار و چپاول و راهزنی نمیشناختند و طوایف پیشرفته آنها خود را به دولت ایران و روم نزدیک ساخته بودند و نزدیکی به دربار کسرا و روم را مایه مباهات خود میدانستند، تعجب آور نیست که اینان تاریخ هجری را مایه افتخار خود بدانند؛ چرا که تا آنزمان مبداء تاریخی درستی جز عام الفیل نداشتند. پس از راه بالیدن به خویش که شجاعت کرده و به محمد پیوستند و و قبیه بزرگ چون اوس و خزرج محمد را تحت حمایت و پناه خود گرفتند، هجرت را مبداء تاریخ خود قرار دادند.

- ولی آیا تاریخی پرفروغتر و زیباتر و بیاد ماندنی تر در گذشته ایران پیدا نمیشود؟
- آیا این تاریخی نیست که یادآور شکست فاجعه آمیز سپاه و مردم ایران و تاراج شدن دارائیشان بدست تازیان است؟
- آیا این تاریخی نیست که یادآور قلع وقمع و کشتار بیرحمانه سدها هزار زن و مرد و پیر و جوان دلاور ایرانی است که بجرم دست نکشیدن از آیین پاک گفتارنیک، پندارنیک، کردارنیک در نهاوند، استخر (شیراز)، ری، فارس، مازندران، خراسان و...
مانند گوسفندان سربریده شدند
و سپس از بازماندگان آنان جزیه (باج) گرفته شد؟
- آیا این تاریخی نیست که زنان و دختران ایرانی به کنیزی گرفته شدند و برادران و شوهرانشان را کشتند و به آنها تجاوز کردند و دست آخر در بازارهای مدینه و مکه فروخته شدند؟
- آیا این تاریخ به آتش کشیده شدن و از بین رفتن کتابخانه ها و مراکز علمی ایران نیست؟؟؟

و البته که همه اینها دستور قرآن بود:

سوره توبه آیه ۱۲۳
گروه مومنان بکشید کافران را یکی پس از دیگری (هرکه نزدیکتر
و بیشتر در دسترس است) آنان باید خشونت و عدم گذشت و ملایمت
را در شما ببینند.

سوره نسا آیه ۲۴
نکاح زنان محصنه (زنان شوهردار) نیز بر شما حرام شد
مگر آن زنان که در جنگهای با کفار بحکم خدا متصرف شدید.

سوره توبه آیه ۲۹
بکشید کسانی را که به خدا و روز آخرت ایمان نیاورده و حرام
خدا و پیغمبرش را حرام نمی دانند و همجنین آندسته از اهل کتابرا
که به دین حق (یعنی اسلام) ایمان نیاورده مگر اینکه متعهد شوند و
با خاری و ذلت بدست خود جزیه دهند.

 

آیا این بر ایرانی شایسته تر نیست که تاریخ تشکیل اولین قانون مدون کشورش بدست کوروش، بنیانگذار اولین پیش نویس اعلامیه حقوق بشر در جهان را که بیش از ۲۵۶۰ سال از آن میگذرد را بعنوان مبداء تاریخ خویش انتخاب کند؟؟

برگرفته از نوشتار های آله دالفک از پاسدران گرانقدر فرهنگ ایران.

          پاینده ایران                                                                    زنده باد ملت ایران

2 نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم شهريور 1384ساعت 2:22  توسط كوروش بزرگ |  26 نظر
با درود بر ایران یاران راستین

                                            ای ایرانی افسون شده!!!

ای ایرانی که برای مشتی عرب پابرهنه و چپاول گر بر سر و سینه خود میزنی و سفره عباس و حسن و نقیو تقی و... می اندری ای ایرانی تودارای فرهنگ و تمدنی تابناک و درخشان در طول سده های قبل از یورش اهریمنان تازی بوده ای . ای ایرانی تو را جادوم وافسون کرده اند . ای ایرانی اراده کن یک بار و برای همیشه روح و روانت را از بند اندیشه های انسان ستیز تازی پاک گردانی .

هر ایرانی باید بداند که اسلام راستین همان قرآن و رفتار محمد و علی و امامان بوده و جز آن نیست . ایرانی باید قهرمان راستین تاریخ پر افتخارش را بشناسد و نه اینکه برای قاتلین اجدادش گریه و زاری سر دهد . براستی در کجای ای جهان بازماندگان کشته شده گان گرد هم می آیند و برای قاتلین و ربایندگان مادر و دختران و چپاول گران نیاکانشان بر سر و سینه می زنند وبا شمشیر و قمه و کارد و زنجیر به جان خود می افتند و بر سر و کله خود می کوبند و شیون و زاری می کنند . 

هر ایرانی باید تاریخ راستین و قرآن و رفتار امامان را که نگارنده انها اکثرا خود اعراب و مسلمین بوده اند و جنایاتشان را با افتخار شرح داده اند را بخواند و نه به حرف های مشتی اخوند و روضه خوان بی سواد باور دار شود .

هر ایرانی باید آیین اسلام را با فرهنگ نیاکانش در ترازوی خرد و منطق خویش بسنجد و اگر بر این   باور رسید که    آیین و   منش تازی از فرهنگ اهورایی اوبالاتر است   آنرا با دل و جان بپذیرد. فرهنگ اهورایی و مینوی ما ایرانیان گفتار و کردار و پندار نیک است . و نه چپاول و غارت و غلام بارگی و زن بارگی و هرزگی و.....

امروزکسانی که از این مبارزه راستین و روشنگرانه به بهانه تو هین و اهانت به اعتقادات مردم سر باز می زنند جز مشتی خائن و مزدور نیستند .

اعتقاداتی که ۱۴۰۰ سال است با آن فرهنگ اهورایی ما را گرفته اند و به جای آن دورغ گویی چپاول و تجاوز و قوانیین نزدیکی با عمه وخاله را جایگزین کرده اند . این اعتقادات باید به زباله دان تاریخ افتد و اسلام باید و باید از ایران برود .و آن گاه خواهید دید که چگونه در دنیا صلح و آرامش بر قرار می شود و اثری از ترور و تروریسم بر جا نخواهد ماند .

ایرانی انقدر افسون شده که با گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال از داستان شرم آور و دعوای خانوادگی مشتی عرب ضد ایرانی در بیابان کربلا بر سر و سینه خود می زند. چون این اخوند شیعه گری که بالای منبر می رود و روضه زینب می خواند رو ضه ارینب نمی خواند .

ارینب زن زیبایی که ابتدا نامزد یزید شد و حسین او را فریب داد و از دست یزید بیرون آورد و بدین سان کینه و خشم یزید را متوجه خویش کرد.

در اینجا سخن گهر باری از امام حسین نقل می کنم که یکی از معتبر ترین اخوند های شیعه گری آن را نقل کرده .

-حسین ابن علی امام سوم شیعیان:(( ما از تبار قریشیم دوستان ما عرب ها و دشمنان ما ایرانیها هستند روشن است هر عرب از هر ایرانی بر تر و بالاتر است و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است .ایرانیها را باید دستگیر کرد به مدینه آورد زنانشان را در بازار ها به فروش رساند ومردانشان را به کنیزی و برده گی اعراب گماشت .)) سفینه البحار و مدینه الاثار و الاحکام  صفحه ۱۶۴ و البته این کتاب به فارسی ترجمه نشده ولی نص عربی آن موجود است.

و یا شمر که خواهرش زن علی بود و در واقع عباس به دست دایی خود (شمر) کشته شد .آیا این ایرانی افسون شده تا کنون با خود اندیشیده است که مگر ارزش سر و دست عباس تازی ازدست های بابک خرمدین و رستم فرخزاد و.... هزاران قهرمان دیگر که بدست تازیان خونخوار تکه تکه شد بیشتر بوده است؟ ؟ ؟    وچرا برای قهرمان خود گریه نمی کند؟ ؟ ؟

ای ایرانی راستی را از تو گرفته اند و دروغ ( تقیه) را جایگزین ان کرده اند .

خرد گرایی را از تو گرفته اند و نذر و زیارت و سفره انداختن را به تو داده اند .

شادی را از تو گرفته اند و گریه و سینه زنی و روضه خوانی را به تو داده اند .

ارزش و احترام قائل بودن برای طبیعت و موجودات زنده را از توگرفته اند و کشتن حیوانات و اذیت و آزار و کشتن انها را در مراسم پوچ و خرافی مذهبی به تو داده اند.

احترام به زنان زنان را از تو گرفته اند وکتک زدن و آزار زنان را به تو داده اند .

میهن پرستی را از تو گرفته اند و امام زاده پرستی و تازی پرستی و بیگانه پرستی را به تو داده اند .

ای ایرانی افسون شده از خواب غفلت هزاران ساله بیدار شو ...

پاینده ایران            زنده باد مردم ایران                 درود بر فرود فولادوند پدر خردمند ایران

 

2 نوشته شده در  يکشنبه شانزدهم مرداد 1384ساعت 3:42  توسط كوروش بزرگ |  8 نظر
                                             زن در اسلام

با درود و ارمان پيروزي و بهروزي براي ايران ياران راستين .
زن از ديدگاه اسلام.
همانگونه که ميدانيد زن در پيش از تازش ددمنشانه انديشه و منش تازي در ايران از ارزش والايي بر خوردار بود . ولي با آمدن کيش بيگانه به موجودي پست و بي بها و تنها ابزاري براي بر طرف کردن نياز هاي جنسي براستي اين بيماران رواني و جنسي تبديل شد.
در ايران پيش از اسلام زن با مرد کاملا برابر بود در تمام شءون زندگي زن ها مي توانستند به مقام هاي بالاي کشوري و حتي پادشاهي برسند از جمله ((پوران دخت و آذر ميدخت )) که بعد از کشته شدن ناجوانمردانه خسرو پرويز شاهنشاه دلاور ايران به پادشاهي رسيدند .
اما زن از ديدگاه اسلام ناب محمدي :
مقايسه شود با کتاب ها و جعليات علي شريعتي :
توضيح مختصري بدهم که صحيح البخاري متولد ۱۹۵ هجري در خراسان است و احاديثي که او جمع اوري کرده از معتبر ترين ها هستند . به نظر بسياري از علما چه شيعه و سني صحيح البخاري را ميتوان معتبر تريين کتاب اسلامي بعد از قران دانست .

حديث۵۴۱جلد دوم: حضرت محمد (ص) روزي در مسجد مدينه فرمودند :اغلب ساکنان دوزخ را شما زنان تشکيل ميدهيد در تمام عمرم هيچ موجودي را از نظر هوش و ايمان از شما زنان پايين تر نديدم بعضي از شما قادريد حتي يک مرد عاقل را از راه بدر کنيد (اين حديث در نهج الفصاحه (سخنان محمد) هم امده است.
حديث ۱۰ جلد چهارم: کمبود هوش و حافظه و بي ايمان بودن شما زنان سبب شده شما نصف مردان ارث ببريد .
اما ريشه اين گفتار ها بي گمان در قران است :
ايه ۱۰ سوره نساء : و حکم الله در مورد فرزندان اين است که پسران دو برابر دختران ارث برند
ايه ۲۸۲ سوره بقره: در هنگام عقد قرار داد به شهادت بگيريد ۲ شاهد مرد و اگر دو مرد نيافتيد بگيريد يک مرد و دو(۲) زن تا اگر يکي از ان زنان يادش رفت ان دگيري او را ياد آور باشد .
ايه ۳۴ نساء:زنانتان را که بيم از سرپيچي انان داريد با زدن تنبيه کنيد
و اين آيه قران رو هم بخونيد براي تنوع بد نيست :


ايه ۴۹ سوره احزاب:
اي رسول ما قرار داديم براي تو ان زناني را که دستمزدشان را دادي و کنيزاني را که خريدي و انها که الله به غنيمت تو دراورد و ملک تو شدند و هم چنين دختر عمو ها ودختر عمه ها و دختر دايي ها و دختر خاله ها انها که با تو از مکه هجرت کردند و زنان مومني که نفس خود را به تو ارمغان کردند و نبي اراده کرد انها هم بر تو حلال شدند و اين تنها ويژه و خاص تو است نبي و اين ويژه ساير مو منين نيست ما در حقيقت ميدانيم به مونين چه چيزهايي در مورد زنانشان و کنيزانشان حلال کرديم و نبي الله اينها را مي گويد که دچار خجالت و زحمت نشوي و اراده ات را انجام دهي همانا الله امرزنده و مهربان است .
جالب بود نه ؟ به اهوراي ايران سوگند که من بدون اينکه يک واژه رو جابجا کنم اين ايه رو با امانت و شرافت کامل ترجمه کرد م .
به هر روي از جنبه فانتزي اين ايه شريفه که بگزريم به مسئله مهم تري ميرسيم و ان اينکه در هيچ بندي از قران برده داري و کنيز داري منع نشده و بلکه تشويق به اين کار شده مانند : ۳۲ زخرف ۷۴ نحل ۷۷.۷۸ نحل برتري برده دار نسبت به برده اش .
۶ مومنون - ۳۰ معارج - ۳۱نساء - ۴۰ قصص- ۴۹ مومنون - ۷۷ نحل - ۲۷ روم -
۳۳نور -
در مورد برده داري و تصرف کنيز و برده در جنگ ها .

برای برسی جایگاه زن در اسلام وقتی به کتب اسلامی و فقهی و حدیث مراجعه میکنید بهت زده می شوید که آیا زن از نظر اسلام اصلا انسان به حساب می اید؟ ولی با جستجوی بیشتر آشکار می شود که ریشه تمام این زن ستیزی ها و انسان ستیزی ها در قران است .

در قران انسان ها به گروه های مختلف تقسیم بندی می شوند و این برابری و برادری و یکسان بودن بندگان خدا که اخوندها و روضه خوان ها و در زمان معاصر اخوند های کراواتی (مانند شریعتی .مسعود رجوی و بنی صدر و بازرگان و...) که به مراتب از اخوند های دستار بر سر خطرناکترند .سخنانی که این ها گفته اند دروغ و فریبی بیش نبوده .

در قران انسان ها به چهار دسته کلی تقسیم بندی می شوند .

-غیر مسلمانان (اعم از مشرک و کافر و یهودی و مسیحی و...)

-مسلمانان یا باورداران الله

که اینها خود به دودسته برده و ازاد تقسیم می شوند . با نگاهی کوتاه به آیات قران می توانید این موضوع را به روشنی در یابید .

-ایه ۷۵ سوره نحل: الله برای شما مثلی زمینی میزند . آیا برده ای که در تملک کسی است و قادر به هیچ حتی اختیار جانش نیست با بنده ای که ما به او روزی و مال عطا کرده ایم با هم یکسانند . سپس خود الله ادامه می دهد البته که این دو با هم یکسان نیستند .

براستی الله چه مثالی زده من که تحت تاثیر قرار گرفتم و کم مانده بود که برم نماز توبه بخونم اما براستی سوال اصلی این است که این الله که شراب را به خاطر زیان ان برای انسان ممنوع می کند چرا برده داری را ممنوع نکرده و حتی در بسیاری از ایات قران می توانید بیابید که الله توصیه به برده داری کرده و حتی دستور تجاوز به زنان شوهر دار ناباوران و برده کردن مردان انها را داده است . و براستی مسبب اصلی برده داری خود قران و الله است.

سوره بقره ۲۲۹: با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر انکه ایمان بیاورند و همانا زن کنیز مومنه برای شما بهتر است اززن ازاد مشرک .هر چند از زیبایی اوبه شگفت ایید.

سوره بقره ۲۲۳:زنان کشت زار شمایند در هر جای کشت خود می توانیید وارد شوید برای کشت به انان نزدیک شوید هر گاه مباشرت انان خواهید وبرای ثواب ابدی چیزی پیش فرستید .

در ایه ۲۲۹ بقره گذشته از تبعیض الله بین زن کنیز و زن ازاد ظاهرا تنها ملاک الله برای ازدواج زیبایی یک زن است . و در ایه ۲۲۳ هم که خودتون ببینید ارزش زن در اسلام رو که به کشتزار تشبیه شده ومرد می تواند در هر جای کشت خود وارد شود .

و کلمات قصاری از نهج الفصاحه (سخنان محمد)

حدیث ۱۷۷: اگر زنی خود را معطر کند و بر مردمی بگزرد که بوی او را در یابند ان زن زنا کار است.

حدیث۳۳۹: خطرناک ترین دشمن تو زن توست که هم خوابه تو و در تملک توست.

حدیث ۱۵۲۳: بهترین تفریح و جهاد زن کنج خانه است.

حدیث ۱۹۵۴: پسران خود را شنا وتیر اندازی بیاموزید و دخترانتان را نخ رشتن.

حقوق برابر زن ومرد را از دید قران و حدیث دیدید . این ایین انسان ستیززن را تنها شهروند درجه چندم میداند که برای بر طرف کردن نیازهای مشتی عرب پابرهنه افریده شده.

در اسلام ناب محمدی می توان دختر ۹ ساله را وادار کرد که مردی ۵۰ یا ۶۰ ساله و یا حتی بیشتر ازدواج کند . این کودک معصوم که قربانی این فاجعه می شود تا سال های دراز متحمل ضربه های روحی جبران ناپذیر می شود .مذهبی که حق داشتن چهار زن رسمی را برای مرد جایز دانسته و حق داشتن بی نهایت زن صیغه که براستی همان روسپیگرس اسلامی است . زن هم اکنون در برخی از کشورهای اسلامی از حق درس خواندن راندن اتوموبیل و بسیاری از حقوق ابتدایی جوامع متمدن محرم است .و باید فرمانبردار تمام اعضای ذکور خانواده خود باشد .وانها حق دارند که اگر به بکارت دختر شک کردند او را بکشند وهیچ جرمی از دید اسلام مرتکب نشده اند .

به خاطر داشته باشید چند سال پیش (۱۳۷۹) مجلس شورای اسلامی اسلامی طرحی ارائه کرد که به موجب آن حداقل سن ازدواج را از (۹الی ۱۴) سال به (۱۴لی ۱۷) سال افزایش دهد .البته حتی سن ۱۴ سال هم برای رسیدن به بلوغ جنسی و از ان مهم تر بلوغ روحی بسیار کم است ولی اخوندهای شورای نگهبان آن را مغایر شرع وسنت نبوی و اسلام تشخیص دادند. و ان را رد کردند .و در پایان سن ازدواج همان هشت سال و نه ماه شمسی یا ۹ سال قمری باقی ماند . ودلیل انها چنان که خود نیز ذکر کردند بسیار روشن بود . انها گفتند که چون عایشه در سن هشت(۸) سالگی همسر رسمی حضرت شدند و وظایف زنا شویی را به جا اوردند در حالی که حضرت حدود پنجاه و شش (۵۶) سال داشتند پس سن ازدواج کماکان هشت سال و نه ماه باقی ماند .به طوری که در کتب تاریخی امده عایشه شش (۶) ساله بود که محمد او را از پدرش ابوبکر خواستگاری کرد ابوبکر که در همه حال محمد را یاری داده بود بهت زده و شوکه به محمد گفت ولی یا رسول الله من با توپیمان برادری بسته ام محمد در جواب گفت تو برادر منی ولی برادر خونی که نیستی پس مسئله ای نیست و الله نیز به این ازدواج مرا را حکم کرده .

حضرت بیش از پنجاه سال داشتند که عایشه شش ساله را عروسک به دست به خانه خود بردند ودر هشت سال و نه ماهگی وظایف زنا شویی را با عایشه به جا اوردند .خود عایشه چنانچه در تاریخ امده گفته است :در روز عروسی مادرم به من گفت که محمد در پایان شب به اتاق تو خواهد امد وباید هر چه از تو می خواهد انجام دهی . و من در حالی که از شدت تعجب وحیرت نمیدانستم چه کار کنم محمد را دیدم که پیش از ظهر به سراغم امد .

در پایان - مردی پنجاه و شش ساله که گمان کند بجز عشق و علاقه و محبت می تواند چیز دیگری از یک کودک هشت ساله بخواهد نه تنها فرستاده خدا نیست بلکه یک بیمار جنسی است و اگر هم اکنون در یک جامعه متمدن وحتی غیر متمدن و جهان سومی غیر مسلمان مرتکب چنین عمل غیر انسانی بشود قطعا مجرم است و با او به عنوان یک مجرم خطرناک و بیمار جنسی و روانی به شدت بر خورد میشود .

پاینده ایران         زنده باد ملت ایران              درود بر فرود فولادوند پدرخردمند ایران

 

 

2 نوشته شده در  جمعه چهاردهم مرداد 1384ساعت 23:4  توسط كوروش بزرگ |  5 نظر
با درود به میهن پرستان راستین                          

 

                         کوروش بزرگ و محمد ابن عبد الله

 

من به اصل ميپردازم و بر اين عقيده ام که چيزي که ريشه ان زير هزاران سوال بي جواب است ديگه بچه هاش که امثال علي شريعتي باشن حرفي براي گفتن ندارن. هم ميهن عزيزم ما داري تمدني درخشان بوديم چرا قهرمانان دلاور خود مانند بانوي سرفراز (کيسيا) که شیر زنانه با تازيان و اعراب مسلمان جنگيد و وحشيانه توسط مسلمين کشته شد رو رها ميکنيد و براي عده اي عرب دوست و عرب نژاد گريه سر مي دهيد
تنها مقايسه کوچک و کاملا بي طرف بين محمد و کوروش رو مينويسم تا خودتون با خرد و عقل استدلال کنيد .
تسخير ارمنستان و رفتار کوروش با اسراي زن و تسخير خيبر توسط محمد و رفتارش با اسراي زن يهودي:
در نبردي که در زمان آستياگ(جد مادري کوروش) بين ايران و ارمنستان در گرفت ارمنستان متعهد شد به ايران سالانه مبلغي بدهد و در مقابل ايران از انها در برابر تهاجمات محافظت کند در واقع ارمنستان هميشه تحت الحمايه ايران و يکي از ساتراپ هاي ايران بوده. چندين سال بود ارمنستان به تعهداتش عمل نميکرد . کياکسار که بعد از آستياگ بر تخت نشسته بود (دايي کوروش از پادشاهان ماد) کوروش را روانه ارمنستان کردتا پادشاه ارمنستان را وادار به انجام تعهداتش کند .کوروش روانه انجا شد و به سپاهيانش دستور داد وارد شهر نشوند و از خرابي و غارت اموال و تجاوز اجتناب کنند که با انها برخورد شديد خواهد کرد.پادشاه ارمنستان بعد از شنيدن خبر به وحشت افتاد و زن و دخترانش را با جواهرت و دارايي هايش روانه کوهستانها کرد .سرانجام محل اختفاي انان به محاصره سپاه کوروش در امد .و همه انها همراه جواهرات و دارايي شان به دست کوروش افتاد.
کوروش پادشاه را به محاکمه کشاند و به تو صيه کرد تنها کاري که مي تواند بکند اين است که از دروغ گفتن اجتناب کند .وقتي که تمام سوالات کوروش را با صداقت پاسخ داد کوروش رو به کرد و گفت:
در برابر ازادي زن و دخترانت چه ميدهي؟
-او گفت هر چه دارم .
سپس کوروش رو به پسرش (تيگران)کرد و گفت تو چه مي دهي؟
-تيگران که به تازگي ازدواج کرده بود وقلبش مالامال از عشق به همسر زيبايش بود گفت:تمام زندگي ام .
کوروش رو به او کرد و گفت زنت را تحويل بگير من او را اسير نمي دانم سپس رو به پادشاه گفت :تو هم زن و فرزندات را تحويل بگير فقط به ياد داشته باش که بايد تمام تعهداتت را انجام دهي سپس افزود :
(( من در برابر ازادي انها هيچ چيزي از تو نمي خواهم بگذار انها مپندارند که وجود تو باعث سلب ازادي انان شده ))
اکنو ن شما شام را نزد من باشيد و پس از ان هر کجا خواستيد مي توانيد برويد .انها در حالي که غرق در شادي بودند و از جوانمردي وکوروش سخن ميگفتند به قصر خود بازگشتند .کوروش در انتهاي سفرش اهالي ارمنستان و کلدانيها را که مدام در حال جنگ بودند به صلح و اشتي فرخواند و بين انها پيمان دوستي و صلح برقرار کرد .کوروش هنگام بازگشت هدايايي که همسر پادشاه براي او اورده بود را رد کرد و گفت:
((من ان کس نيستم که هدفم کشور گشايي و جمع مال و ثروت باشد انها را براي خودتان نگه داريد اما در زير خاک پنهان مکنيد ))
به نقل از کتاب ((cyrous the great and mohamed ebne abd ollah)) نوشته پرفسور مسعود انصاري به نقل از گزنفون مورخ شهير يوناني .
و اما نمونه اي از رفتار محمد ابن عبد الله در برابر ثروت و دارايي اسرا و زنان اسيري كه بدست او مي افتادند:
در جنگ خيبر و قتي (كنانه ابن ربيع) رييس يهوديان خيبر و قبيله بني قريظه بدست مسلمانان افتاد .محمد از وي خواست تا جواهرات و داريي اش را تحويل او دهد .و چون كنانه مدعي شد كه انها براي تعمين هزينه هاي دفاع در برابر مسليمن فروخته محمد دستور داد تا او را شكنجه كنند و سرانجام كنانه در زير شكنجه جاي جواهرات و داريي هايش را فاش كرد .
- به دستور محمد روي سينه او هيزم گداخته ريختند و او زير شكنجه جان داد )
محمد همان شب همسر كنانه را به نام صفيه به حجله برد .
اين مطلب در تمام تواريخ اسلامي از جمله طبري . ابن هشام . ابن خلدون . البلاذري. ابن اسحاق و...... امده است امام ممكنه دوستان باز ايراد هاي بني اسرايلي بيارن و قبول نكنن . اين مطلب رو مي تونيد در (( حيات القلوب يا زندگي محمد ص )) تاليف محمد باقر مجلسي از معتبر ترين علماي شيعه پيدا كنيد (حيات القلوب صفحات 602تا 605)
و اما در پايان مطلبي از ((برتراند راسل )) فيلسوف و دانشمند بر جسته قرن بيستم كه بسياري از بزرگان به او لقب ((فيلسوف قرن بيستم )) را داده اند در چند جمله كوتاه توضيح ميدهد كه چگونه مشتي عرب بيابانگرد و پا برهنه قسمت بزرگي از دنياي ان زمان را تحت اشغال خود دراوردند .
برتراند راسل مي گويد:هدف اسلام و به خصوص شخص محمد از جنگ . غارت و چپاول و اندوختن ثروت بود و نه توسعه مذهب اسلام- زيرا مسلمانان عرب به هيچ عنوان از معتقدات عميقي بر خوردار نبودند و مباني ايدوئولوژيك و فكري انها از جمع اوري ثروت و چپاول و تاراج و كسب قدرت ريشه گرفته بود.
با ارمان پيروزي و بهروزي براي تمام ايران ياران .
بدرود . پاينده ايران
.

2 نوشته شده در  دوشنبه سوم مرداد 1384ساعت 23:2  توسط كوروش بزرگ |  2 نظر
با درود به همه ایران یاران راستین

  

                                 ریشه ترور در اسلام:

محمد وارد مسجد مدینه شدو در حالی که بسیار بر آشفته بود گفت اسماء باعث ازار الله شده است و جالب است که بار ها در قران امده که هیچ کس نمی تواند  کوچکترین ازاری به الله برساند. سپس گفت ایا در میان کسی هست که الله را خشنود سازد ؟

امام اسماء که بود؟ اسماء بنت مروان دختریهودی بودکه شوهرش عمید اب ختمی مسلمان شده بود و از پیروان سر سخت محمد او را طلاق داده بود . اسماء پنج فرزند داشت که دو تا از انها شیر خواره بودند که عمید او را رها کرده بود بدون پشتیبان برای بزرگ کردن فرزندانش.عمید نیمه بینا یا نابینا بوده است .

اسماء دختر بسیار تیز هوش و پر دانشی بود که چکامه سرایی (شاعر) میکرد .در عربستان ان زمان همین چامه ها و شعر ها بودند که دست به دست می گشتند و نقش رو زنامه را بازی می کردند .اسماء در شعر هایش به نقد اندیشه های محمد و اسلام می پرداخت بدور از هر گونه توهین و فحاشی.

عمید پس از پایان حرف های محمد از میان جمعیت بر خواست و گفت یا رسول الله من این کار را انجام خواهم داد.شب هنگام عمید به خانه اسماء رفت و اسماء با این اندیشه که عمید برای او و فرزندانشدلتنگ شده یا کمکی اورده در را گشود . عمید داخل امد و انگونه که خود او بعد ها گفت خنجر را انچنان در قلب او فرو اوردم که نوک خنجر بر زمین خورد.عمید سپس به مسجد امد و ماجرا را برای محمد شرح داد . محمد در مسجد عمید را صدا کرد و دست او را بالا گرفت و گفت :

به عمید نگاه کنید او نا بینا نیست بلکه از همه شما بیناتر است هر کس می خواد مسلمان راستین باشد به عمید نگاه کند و از او بیاموزد .

نمونه ای دیگر:  پیرمرد مسیحی به نام ابو افک که در مدینه زندگی میکرد و بالای صد سال سن داشت .این پیر مرد در موعضه هایش از محمد و شیوه رفتارش انتقاد می کرد محمد و الله او که طاقت هیچ گونه انتقادی را ندارند چاره ای جز کشتن او نیافتند .

محمد شخصا گروهی را برای ترور او مامور کرد . این گروه و قتی ابوافکت در خواب بود او را وحشیانه مورد حمله قرار دادند و تکه تکه کردند .

 ضرب المثلی در فارسی داریم : مار هم به ادم خواب نمیزند .

ضاهرا این ضرب المثل در مورد الله و رسولش کاربرد ندارد .

 

اما قتل کعبه ابن الاشرف :

از مهمترین مخالفان محمد که اشکارا با او مخالفت میکرداو از دانشمندان و چکامه سرایان بنام بود و از سران و اشراف مکه و قتل او براحتی امکان نداشت.

محمد ناچار با حیله و ترفند فراوان کعب را توسط برادر ناتنی خودش محمد بن مسلمه و پنج نفر دیگه که با نیرنگ وارد خانه کعب شدند کشت .

همسر کعب به او هشدار داده بود که از ملا قات با انها پرهیز کند او بر این اعتقاد بود که محمد یک فریبکار بزرگ است و حتما نقشه ای در پس این ملاقات نهفته .

این وقایع را در تمام کتب معتبر اسلامی از جمله : ابن هشام . ابن اسحاق . طبری و ... میتوان یافت انها با افتخار این واقایع را نقل کرده اند . امام براستی آن دسته از مغر باختگان که اعتقاد دارند اسلام راستین با ملا محمد عمر و جمهوری اسلامی تفاوت دارد یا نا اگاهند و یا شارلاتان .

امید است این چند سطر را بخوانند و اگر سندی دارند که این مطالب را نقض میکند ارائه دهند در غیر این صورت خفه شوند و نگویند که اسلام راستین با ترور و ادم کشی در تضاد است .

      

سخن زردشت:

کسی که از راست کردار پیروی میکند برای خودش در فروغ و روشنایی جایگاهی بر میگزیند .

و کسی که دروغ کار است عمری دراز در تیرگی با آه و ناله سر می برد.

او را وجدانش با کردارش به چنین سرنوشتی کشانده .

              

    پاينده ايران .    بر افراشته درفش كاويان .

BA DOROODE BE HAMEIRAN DOOSTAN
53-ducks.jpg

aks
06.jpg
ask2

با درود به همه ايرانيان وعاشقان ايران
چوايران نباشد تن من مباد
به نام خدا وند جان و خرد
خداوند كورش و داريوش
بابك وبهزاد و هزاران هزار كيسيا
و بنام اهوراي پاك كه پندار نيك.گفتار نيك وكردار نيك را 
  سرلوحه زندگي قرار داد


وصيت نامه داريوش شاه کبير

متن وصیت نامه داريوش شاه کبير :

اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد.

اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان .
مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .

ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن به وجود نمی آید و غله در این انبارها چندین سال می ماند بدون این که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا این که همواره آذوغه دو یاسه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خوار و بار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود .
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی.
کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم ( کانال سوئز ) به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام رسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی، با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد .
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.
زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.
هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آبادکردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قائده اینست که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .
عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .
بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضراند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است .

سفسطه ها زنان محمد، آیا محمد از روی هوس زن میگرفت؟

"حرامزاده انسان هرچه خواست کرد و بر گردن خدا انداخت" سلمان رشدی.

یکی از بزرگترین نقطه ضعف های اخلاقی پیامبر اسلام، زنباره بوده و هوسران بودن وی است، این ضعف تا به حدی پر رنگ و زننده است که جایگاه محمد را از یک مصلح اجتماعی و الگوی اخلاقی در اندیشه هر انسان منصف و واقع بینی به یک فرد زنباره و هوسران تقلیل میدهد. اسلامگرایان بسیار کوشیده اند تا چهره محمد را با دروغ های تاریخی و ادعاهای بی پایه خود از این اتهام تمیزی دهند و ازدواج های او را و زن بارگی اش را با دلایل و استدلال های مضحک توجیه کنند. البته مشخص است که زنباره بودن یک شخص نمیتواند دلیل خوبی برای پیامبر نبودن یک شخص باشد. اما میتوان دانست هدف پیامبر، یا حداقل یکی از بزرگترین اهداف محمد از جنگهایش و آنچه برایش تلاش میکرد چه بوده است. همچنین مطالعه مختصری از زندگی محمد و رفتارش با زنان به روشنی ریشه های زن ستیزی اسلامگرایان امروزی را آشکار میکند.

بسیار شنیده میشود که میگویند محمد با بیوه زنان و زنان بی سر پرست و فقیر ازدواج میکرد تا سرپرست آنها باشد و آنها را از سختی و مشقت خارج کند. اما براستی آیا ازدواج های محمد همه از این دست بوده اند، یا اینکه این اسلامگرایان بد نام باز هم طبق معمول دست به تاریخ سازی و دروغگویی در این باره می زنند؟ این نوشتار سعی در بررسی این موضوع با استناد به کتابهای معتبر تاریخی و دانش رایج اسلامی خواهد داشت.

در مورد ستم و ظلم فراوان به زنان در آیین اسلام سخنهای بسیاری رفته است (به بخش زنان مراجعه کنید)، اگر انسانی بخواهد دلیل این تحقیر ها را بازرسی کند براستی باید زندگی خود پیامبر اسلام و رفتار و نگرش او نسبت به زنان را دنبال کند. کلمه زن در دیدگاه محمد جز حجمی که اطراف دستگاه تناسلی مونث قرار گرفته است، بار دیگری نداشته است، نفش زنان در زندگی محمد جز تنها ماشین های سکس و یا مستخدم و فرمانبر نبوده است. زنان محمد براستی کشتزارهایی بوده اند که محمد از هر دری بداننها وارد میشده است (سوره نساء آیه  34).

اسلامگرایان ادعا میکنند ازدواج های محمد تنها برای کمک مالی و سرپرستی بیوه زنان بوده است. این درحالی است که تقریبا هیچ یک از زنان محمد قبل از ازدواج با وی در فقر نبوده لند، بلکه اتفاقاً اکثراً زنانی متشخص و غنی بوده اند. ادعای اسلامگرایان مبنی بر اینکه محمد تنها برای پشتیبانی مالی با زنانی ازدواج میکرده است با قرآن، این مجموعه بیانات نامقدس در تضاد جدی است، در تازینامه میخوانیم که سازنده کائنات و همه دنیا اینگونه در زندگی شخصی پیامبر دخالت میکند و مشکلات خوانوادگی اش را با زورگویی و تهدید حل میکند.

سوره احزاب آیه 28

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا

ای پيامبر ، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگی دنيا و زينتهای آن ، هستيدبياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نيکو رهايتان کنم ،

علامه (!) طباطبائی در تفسیر المیزان خود در مورد این آیه مینویسد:

"اين دو آيه اشاره دارد به اينكه گويا از زنان رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) يا از بعضي ايشان سخني و يا عملي سر زده كه دلالت مي كرده بر اينكه از زندگي مادي خود راضي نبوده اند ، و در خانه رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) به ايشان سخت مي گذشته ، و نزد رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) از وضع زندگي خود شكايت كرده اند و پيشنهاد كرده اند كه كمي در زندگي ايشان توسعه دهد ، و از زينت زندگي مادي بهره مندشان كند / دنبال اين جريان خدا اين آيات را فرستاده ، و به پيغمبرش دستور داده كه ايشان را بين ماندن و رفتن مخير كند ، يا بروند و هر جوري كه دلشان مي خواهد زندگي كنند ، و يا بمانند و با همين زندگي بسازند ، چيزي كه هست اين معنا را چنين تعبير كرد"

این آیه همانطور که علامه (!) طباطبائی هم دریافته است نشان میدهد که زنان محمد خود پس از ازدواج با محمد از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نبوده اند و زبان به شکوه گشوده اند، و البته محمد برای ثروتی که از دزدی کاروانها و چپاول یهودیان و غیر مسلمانان بدست می آورد نقشه های دیگری داشت و آنها را بصورت رشوه به دشمنان خود میداد تا دست از دشمنی بردارند یا میان قدرتمندان تقسیم میکرد تا دست از پشتیبانی او برندارند. همین آیه دروغین بودن حرف اسلامگرایان مبنی بر اینکه هدف محمد از ازدواج با زنان متعدد سودمند کردن آنها و سر و سامان دادن به زندگی آنها بوده است آشکار میکند. براستی خالق تمام کائنات و انسانها و موجودات باید چقدر حقیر باشد که اینگونه بخواهد در زندگی محمد دخالت کند، و بخواهد در مشکلات خصوصی محمد دخالت کند.

ادعای دیگری از همین جنس مطرح میکنند و آن این است که محمد برای ارضای جنسی خود ازدواج نمیکرده است بلکه برای ارضای جنسی بیوه زنان بیچاره بوده است که با آنان ازدواج میکرده است، البته این ادعای مضحک نیز دوباره با تازینامه در تضاد است.

آیه 51 سوره احزاب:

تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا


از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود، نگه دار و اگر از آنها که دور داشته ای يکی را بطلبی بر تو گناهی نيست در اين گزينش و اختيار بايد که شادمان باشند و غمگين نشوند و از آنچه همگيشان را ارزانی می داری بايد که خشنود گردند و خدا می داند که در دلهای شما چيست و خداست که دانا و بردبار است

علامه (!) طباطبائی این آیه را اینگونه تفسیر کرده است:

"و ممكن هم هست جمله مورد بحث اشاره باشد به مساله تقسيم بين همسران ، و اينكه آن جناب مي تواند اصلا خود را در بين همسرانش تقسيم نكند ، و مقيد نسازد كه هر شب به خانه يكي برود ، و به فرضي هم كه تقسيم كرد ، مي تواند اين تقسيم را به هم بزند ، و يا نوبت كسي را كه مؤخر است مقدم ، و آن كس را كه مقدم است مؤخر كند ، و يا آنكه اصلا با يكي از همسران متاركه كند ، و قسمتي به او ندهد ، و يا اگر متاركه كرده ، دوباره او را به خود نزديك كند ، و اين معنا با جمله و من ابغيت ممن عزلت فلا جناح عليك ذلك ادني /// نزديك تر است ، و بهتر مي سازد ، چون حاصل آن آيه اين است كه : اگر همسري را كه قبلا كنار زده بودي ، دوباره بخواهي نزديك سازي ، مي تواني ، و هيچ حرجي بر تو نيست ، و بلكه اين بهتر و نزديك تر است به اينكه چشمشان روشن شود ، يعني خوشحال شوند ، و راضي گردند به آنچه تو در اختيارشان قرار داده اي ، و خدا آنچه در دلهاي شماست مي داند ، چون آنكه قسمتش را پيش انداخته اي خوشحال ، و آنكه عقب انداخته اي به اميد روزي مي نشيند كه قسمتش جلو بيفتد"

این آیه نشان میدهد محمد همانطور که قابل پیشبینی و طبیعی است از پس تمامی زنان خود بر نمی آمده و حتی نمیتوانسته است تساوی را بین آنها برقرار کند، در اینجاست که الله به کمک پیامبر زیاده خواه خود میرسد و میگوید میتوانی در نوبتها نیز دست ببری و هر شب هرجا که دوست داری بخوابی، و شر نوبت دادن و قول دادن به زنان را از سر محمد کم میکند.

اسلامگرایان میگویند محمد اصلا نیاز جنسی نداشته است و از سر خیر خواهی بوده است که با این زنان ازدواج میکرده است(!). آنچنان پیامبرشان را نجیب جلوه میدهند که گویا وی ابداً تحت تاثیر زیبایی زنان قرار نمیگرفته است. این نیز خود با تازینامه در تضاد است. براستی سوره مبارکه احزاب خوب مشت پیامبر خدا را باز میکند.

آیه 52 سوره احزاب:

لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا

بعد از اين زنان ، هيچ زنی بر تو حلال نيست و نيز زنی به جای ايشان ، اختيار کردن ، هر چند تو رااز زيبايی او خوش آيد ، مگرآنچه به غنيمت به دست تو افتد و خدا مراقب هر چيزی است

مسلمانان اگر چشمهایشان را باز کنند خواهند دید که تازینامه میگوید "هرچند تو را از زیبایی او خوشت آید"، یعنی پیامبر اسلام نیز با زیبایی زنان تحریک میشده است و این از ویژگی های عادی هر انسانی است و پیامبر نیز بارها در قرآن گفته است که من بشری همچون شما هستم. اما وی مثل هر انسان بیمار جنسی دیگری در زندگی خود نمیتوانست مرز مشخصی را برای قوه جنسی اش در نظر گیرد و بنده شهوت و زن برگ ی گشته بود.

اما بررسی تاریخی زندگی پیامبر اسلام زنبارگی وی را به روشنی نشان میدهد و انسان را به حیرت می اندازد که چطور ممکن است یک شخص این همه ماجراهای گوناگون و عجیب غریب در زندگی خود داشته باشد.  در زیر سیاهه شماری  از زنان محمد و شرح کوتاهی از ماجرای آنها برای آگاهی هرچه بیشتر از زندگی محمد جمع آوری شده است. همچنین نام زنانی که محمد آنها را میخواست اما به او ندادند و زنانی که از او طلاق گرفتند آمده است. تلاش شده است که مطالب با ذکر منابع آورده شود.

1- خدیجه دختر خویلد بن اسبن عبدالعزی. محمد وقتی 25 ساله بود با کارگزار خود خدیجه که زنی ثروتمند بود ازدواج کرد تا دیگر نیازمند کارکردن و جان کندن نباشد و از چوپانی و همراهی کردن کاروانهای تجاری خدیجه به زندگی مرفه و آرامی رسید. اما بعد از مرگ خدیجه، به سرعت ثروت وی را به باد داد تا جایی که نیازمند غارت و چپاول نامسلمانان گشته بود. محمد تا زمانی که خدیجه زنده بود جرات نداشت با زن دیگری ازدواج کند زیرا احتمالاً مورد خشم خدیجه قرار میگرفت و مجبور بود به زندگی قبلی و دشوار خود بازگردد.

  • صحیح بخاری 5:164165 ( برگ 103) 5:168 برگ 105

  • تاریخ طبری جلد .39 برگ 3

  • صحیح بخاری جلد .4:605 برگ 395

  • صحیح بخاری جلد .5:168 برگ 105

  • صحیح مسلم 4:5971 ( برگ 1297)

تا چند زنم به روي درياها خشت    بيزار شدم ز بت پرستان كنشت.

خيام كه گويد كه دوزخي خواهد بود   كه امد ز دوزخ وكه رفت به بهشت