babake khoramdin

HAGHIGHATE TARIKH

Home
HAGHIGHATE TARIKH
BOOK
Favorite Links
Contact Me
Family Photo Album
My Pets
Vacation Photo Album
My Resume
New Page Title

Enter subhead content here

Enter content here

 من بهمن جازويه دوباره زنده شدم تا انتقام يورش تازيان بر ميهنم را باز پس گيرم ۱۷شهریور - جمعه سیاه - میدان کوچک ژاله - افسانه یا واقعیت ؟؟؟ در دومین راه پیمایی بزرگ و میلیونی!!! که در روز 16 شهریور 1357(2537) انجام گردید و در صف اول آن بسیاری از روحانیون .استادان دانشگاه . راهبران جبهه ملی و نهضت آزادی و کومونیست ها و مجاهدین خلق برادر وار در کنار هم قرار داشتند و شعاری که از میان آنها خطاب به جمعیت دو طرف خیابان ادا میشد این بود : فردا ژاله . یادت نره !!! این گروه مردم را از پیش به میتینگ و تطاهرات میدان کوچک ژاله دعوت مینمودند . تعجب در این است که چه خبری در آنجا بود که چنین اصراری به آن داشتند ؟؟؟ و تعجب دیگر اینکه این سیل به قول خودشان میلیونی و عظیم چگونه ممکن بود در میدان کوچک ژاله تجمع کنند ؟؟؟ میدان کوچک ژاله از روزهای پیشین نامش را از دست داده بود و به میدان شهدا تبدیل شده بود آنجا جای چندان بزرگی نبود که بتواند یک جمعیت به اصطلاح میلیونی را در خود جای دهد . نکته جالب اینکه در روز قبل از 17 شهریور که تمام آخوندها .ملی مذهبی ها رهبران جبهه ملی و کمونیست هاو مجاهدین که برادر وار در کنار هم مردم را به تطاهرات میلیونی فردا فرا میخواندند . حتی یک نفر از این افراد حتی یک نفر آخوند یا حتی یک رهبر درجه سوم مجاهدین خلق ملی مذهبی و کمونست ها و جبهه ملی درآن تطاهرات که خود ترتیب آن را داده بودند شرکت نداشتند . آیا این نمیتواند دلیلی باشد که این گروه ها از اتفاقی که قرار بود بیفتد آگاهی داشتند ؟؟؟ اما واقعیت چه بود ؟ در همان روزها در تهران شایع شده بود که سربازان فلسطینی شب قبل حادثه در خانه آخوند یحیی نصیری که خود را علامه نوری لقب داده بود بسر برده اند و روز بعد با لباس مبدل سربازان ایرانی که در یک کارگاه در اطراف میدان ژاله دوخته شده بود به میان مردم آمدند و بعضی از این سربازان هم به رهبری تروریست ملعون یاسر عرفات از پشت بامها هم به سوی مردم و هم به سوی سربازان آتش گشودند . سربازانی که در این روز کشته شده اند شاهد این مدعا هستند . بعد از روی کار آمدن آخوندها و تثبیت جمهوری اسلامی عکس هایی که در آنروز ها در روزنامه ها چاپ شده است این مسئله را تایید میکند . زیرا در اغلب آنها دو نوع لباس نظامی متفاوت دیده می شود .چند تن ازسربازان با بهت و حیرت در حالی که اسلحه هایشان بحالت شلیک نیست مشغول تماشای این تیر اندازی هستند بیشتر آنها به بالا و پشت سر خود نگاه میکنند تا اینکه به مردم نگاه کنند . اگر سربازان دستور تیر اندازی داشتد چرا آنها که روبروی مردم هستند با حیرت فقط نظاره گرند ؟؟؟ وقتی کاری به یک مزدور محول شود آن مزدور پس از پایان کار برای دریافت مزدش نزد شما خواهد آمد . یاسر عرفات در 28 بهمن 57 یعنی تنها شش روز پس از استقرار حکومت آخوند ها برای دریافت مزدش به تهران آمد و با میلیونها دلار عازم فلسطین شد . اما این اعتراف صریح مسئولان فلسطینی دیگر جای هیچ گونه شکی باقی نمیگذارد : رادیو اسراییل . اول نوامبر 1998 (10آبان 1377) در برنامه فارسی خود به نقل از رادیو صوت فلسطین از قول معاون یاسر عرفات ( طالب عبد الرحیم) چنین گفت : یک مقام بلند پایه فلسطینی (معاون یاسر عرفات ) برای دومین بار طی شبانه روز گذشته سخنان روز جمعه آیت الله خامنه ای را محکوم کرد که طی آن آقای یاسر عرفات را فردی حقیر و خائن تو صیف کرده .آقای عبد الرحیم گفت :آیت الله خامنه ای و دیگر رهبران حکومت ایران باید همیشه به یاد داشته باشند که این ابو عمار (یاسر عرفات ) و دیگر فلسطینیان بودند که پیش از انقلاب آنها را زیر چتر حمایت خویش گرفتند و به آنها کمک کردند ...!!! یکی از شیادی های روزگار ما عمامه داری است . یکی از این شیادان آخوند یحیی نصیری است موسوم به علامه نوری . که در ایجاد حادثه میدان ژاله نقش کلیدی در اسکان چریک های فلسطینی داشته .این شارلاتان که خود را با بی شرمی علامه معرفی میکند به علامه بی علم شهرت دارد. پنج روز پیش از 17 شهریور نماز عید فطر را در میدان زاله بر پا کرد . این آخوند با حماقت و بلاهت تمام بدون توجه به وسعت میدان به روزنامه ها اعلام کرده بود که بیش از 40۰ هزار نفر نمازگذار در میدان ژاله بوده است . اما پیش زمینه های 17 شهریور از روز نهم و دهم شهریور زمانی که خمینی در عراق بود شروع شد : ((در روز نهم شهریور 1357(2537) پس از انجام سخنرانی آخوند یحیی نوری در یک حسینیه در خیابان ژاله ایستگاه آب سردار عده ای در حدود چند هزار نفر به تظاهرات پرداختند . و در حوالی میدان ژاله با چوب وچماق و سنگ مبادرت به شکستن شیشه های بانک های عمران تهران و بانک بازرگانی همچنین کفش ملی سینما ژاله و سینما سیلوانا و باجه های تلفن کردند . گروهی دیگر به طرف خیابان شهباز رفته و بانک صادرات را به آتش کشیدند .این آتش به سندیکای کارگران و فروشندگان گوشت در طبقه های بالا و بانک پارس که در مجاورت بانک صادرات بود سرایت نمود . ماموران آتش نشانی که برای خاموش کردن آتش آمده بودند مورد حمله و حجوم اوباش چماقدار طرفدار علامه نوری قرار گرفتند . اوباش چماقدار حتی پس از آن که ماموران آتش نشانی را به شدت مضروب کردند اتومبیل های آنان را هم منهدم و آتش زدند . در این هنگام ماموران کلانتری های 14/ 13 / 9و 10 و هم چنین گارد شهربانی به محل حادثه آمدند و با پرتاب گاز اشک آور اوباش چماقدار را متفرق کردند . نیروهای کمکی ارتش بعدا به میدان زاله و خیابان شهباز آمدند . در این هنگام گروهی دیگر از تظاهر کنندگان با دادن شعار به خیابان شکوفه وارد شدند . وچند بانک را در آن خیابان هم به آتش کشیدند .آتش به سیم های برق سرایت کرد و برق منطقه برای ساعاتی قطع شد .( روزنامه اطلاعات مورخ 11 شهریور 1357 - 2537 ) خبر نگار اطلاعات اضافه میکند : تظاهر کنندگان به خیابا نهای فرعی زرین نعل و ایران و دیگر خیا بان های فرعی منتهی به میدان زاله هجوم بردند ودر سر راه خود شیشه مغازه ها را شکستند و چندین بانک را به آتش کشیدند و هم چنین (( " در این تظاهرات 17 تن از ماموران شریف آتش نشانی که برای انجام وظیفه به محل آمده بودند کشته و یا به شدت زخمی شده اند " )) در حالیکه آخوند یحیی نصیری به روزنامه کیهان 15 شهریور 1358 گفته است: در جنب حسینیه فاطمیون مجمع معارف اسلامی دایر کردیم . این کلاس ها را ادامه دادیم تا اینکه در شب بیست هشتم رمضان ( منظور شبی که در پایان روز 27 رمضان و مطابق با 10 شهریور 1357 قرارداشته ) رزیم دست به آن اقدام بی سابقه زد و خاک اره آغشته به بنزین زیر پای تطاهر کنندگان (منظور اوباش چماقدار) ریخت و در حین فرار آنها را به گلوله بست!!! و این چند تن اولین شهدای میدان ژاله هستند . در خبر دیگری که در روزنامه اطلاعات11 شهریور 1357 در صفحه 4 منتشر شده چنین آمده : به دنبال خبر درگیری دیشب ماموران ومردم در خیابان ژاله و آب سردار امروز سخنگوی آیت الله نوری اظهار داشت: امروز صبح در حالی که گروه گروه مردم برای جستجو وپرسش از حال بستگان خود به خانه حضرت آیت الله می آمدند آقای فرشید از دفتر نخست وزیر به ایشان تلفن زد و اظهار داشت : با تحقیقات کامل مطمئن است که قطره ای خون از دماغ کسی در درگیری های دیشب نریخته . سخنگوی آییت الله نوری اضافه کردند با توجه به آنچه دیشب ما مشاهده کردیم و جنازه هایی موجود است !!! معلوم است حرف های نخست وزیر حقیقت ندارد . همانطور که مشاهده میکنید در شب قبل در مصاحبه با همان روزنامه ادعای مجروح شدن 100 نفر را میکند وروز بعد جنازه ها را میشمارد . هنگامیکه محل جنا زه ها را خواستار می شوند او ابراز داشته :(( ماموران مجروحین را از دست مردم گرفتند و بردند !!!)) و در مورد جنا زه هایی که مدعی بود در یکی از مساجد اطراف میدان زاله به امانت گذاشته شده عاجز مانده نام مسجدی را که یکی از جنازه ها را در آن به امانت گذاشته اند ببرد . آخوند یحیی نصیری (آیت الله نوری ) در مصاحبه با روزنامه کیهان مورخ 15 شهریور 1358 در اولین سالگرد 17 شهریور گفته است : در این یورش دولت کلیه مقدمات کشتار را فراهم آورده بود و حتی سربازان اسرائیلی نیز در کشتار حضور داشته اند وحتی افراد ما سربازانی را دیده اند که به زبان انگلیسی صحبت میکرده اند ...!!! هر یک از افسران و سربازانی که بعد از اسقرار جمهوری اسلامی به جرم تیر اندازی در میدان ژاله محاکمه شدند اعلام داشته اند و تاکید کرده اند که آنان در آن موقع به هیچ وجه مجاز به تیر اندازی نبوده اند مگر اینکه مورد حمله قرار گیرند . در ضمن این موضوع واقعا احمقانه است که باور کنیم شاه که در آن زمان در موضع قدرت بود از اسراییل نیرو آورده باشد !!! چون می توانست به راحتی با نیروی نظامی از عهده این کار برآید . در ضمن اگر این ادعا درست باشد چگونه است که فقط یک بار آنهم از قول این آخوند به سربازان اسرائیلی اشاره شده و دیگر ملایان در این خصوص چیزی نگفته اند !!!چرا این آخوند مدت یک سال در این خصوص سکوت نموده بود در حالیکه میتوانست در تشدید تنفر مردم به شاه تاثیر بگذارد . از قول یکی از شاهدان عینی در روزنامه کیهان مورخ 15 شهریور 1358 : من در شهباز جنوبی ایستاده بودم جمعیت حدود 2 هزار نفر بود ( جمعیت میلیونی یا دو هزار نفری ؟؟؟)و زنان در صف اول بودند . بالاخره نیروی نظامی خود را از 4 طرف در محاصره دید مجبور به تیراندازی هوائی شدند ولی جمعیت زمین نشست و حالت مسالمت آمیزرا رعایت کردند . یکی از نمایندگان مردم تظاهر کننده به جلورفت و با فرمانده گقتگو کرد و او را از توسل به زور بر حذر داشت . پس از چند لحظه صدای شلیک گلوله به گوش رسید اما ظاهرا شلیک این گلوله به سمت جمعیت نبود. ناگهان خون یکی از سربازان که بر روی پارچه ی سفیدی آغشته شده بود بر روی دستها ی گروهی از تظاهر کنندگان بلند شد و جمعیت فریاد میزدند : " برای حفظ قرآن سرباز هم شهید شد "!!! اما یاسر عرفات شش روز بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی به تهران آمد و برای اینکه به آیت الله خمینی یادآوری کند که اوبود که حادثه خونین میدان زاله را رهبری کرد در خواست نمود اورا پیش از بردن به نزد خمینی اول به میدان ژاله ببرند . جالب اینکه روزنامه اطلاعات مورخ 29 بهمن 1357 مینویسد :(( هنگامیکه عرفات و همراهانش در خیابان ایران نزدیکی میدان ژاله رسیدند گروهی از فلسطینی ها که قبلا به ایران آمده بودند !!! به همراه گروهی از مجاهدین خلق سرود " سنرجع یوما الی یافا " (به زودی به یافا باز خواهیم گشت) را خواندند . دو نفر از افرادی که ماموریت حفط نظم را در آن روز به عهده داشتند گفته اند تعداد چریک های فلسطینی که آن روز در خیابان ایران ومیدان زاله اجتماع کرده بودند بیش از 200 نفر بوده است . اما این موضوع که چریک های فلسطینی در کشتار میدان زاله دست داشته اند کم کم در توده مردم تقویت شد و تدریجا از قول شاهدان عینی از جمله مسجدی های آن محله ومریدان خود علامه نوری به طور خصوصی مورد تایید قرار گرفت . ولی چون جو موجود شدیدا بر علیه شاه فقید و رژیم وی بود لذا غالبا این خبر با حسن قبول مورد گفتگو قرار گرفت . بهر حال این حقیقت یکسال بعد از قول شاهدان عینی به حد اشباع رسید و به همین جهت خود آخوند نوری (یحیی نصیری ) به ناچار آن مصاحبه با روزنامه کیهان را ترتب داد و وجود چریک های خارجی را تایید نمود ولی بجای چریک های فلسطینی اسرائیل را مسئول قلمداد کرد . بر گرفته از کتاب بلای سلمان رشدی وآیات شیطانی_ آقای مهمدی شمشیری 19 شهریور 1383 - (2563) 9 سپتامبر 2004 پاینده ایران 2 نوشته شده در شنبه شانزدهم دی 1385ساعت 21:48 توسط كوروش بزرگ | 10 نظر جدیدترین سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در شورای امور بین المللی دِلاور “ Delaware “ میهمانان عالیقدر، خانمها – آقایان : مایلم از شورای امور بین المللی «دِلاور»، بخاطراین دعوت و پذیرایی گرم تشکر نمایم. بسیارخوشوقتم که امشب فرصتی یافته ام تا دیدگاه هایم را پیرامون وضع کنونی کشورم ایران بیان کنم، و در این زمینه تبادل نظری داشته باشم، و بویژه بر روی یک نقش منفی تمرکز نمایم که رژیم اسلامی همچنان در زندگی ملت ایران، و همینطور در صحنه سیاسی منطقه و امور بین المللی ایفا می کند علاوه براین از آنجایی که این هفته، بیست و هفتمین سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران است – رویدادی که هنوز هم، رهبری تندرو و رادیکال ایران همه ساله آنرا جشن میگیرد، تا ضمن تجدید دشمنی، مردم و دولت آمریکا را تحریک سازد – مایلم ایده هایی را پیرامون چگونگی متوقف ساختن و تغییر این شرایط زیان بار، مطرح کنم، پیش از آنکه به یک تهدید حتی بزرگتر برای صلح و امنیت جهانی درآید. بنابراین امیدوارم بتوانم با ارائه تحلیلی اندیشه بر انگیز، موجب بحث و گفتگوی بیشتر در این زمینه برای رسیدن به چنین مقطعی، و پیش از آنکه توجه شما را به مسائل مهم داخلی معطوف کنم که همچنان طی ۲۷ سال گذشته موجب مشکلات بی وقفه ای برای مردم ایران شده است، قصد دارم چند کلمه ای پیرامون جنجال موذیانه اتمی رژیم، و سیاستهای مخاطره آمیز گوناگون آن در خاورمیانه بگویم و سپس با ارائه تفکرم دربارۀ سیاست ایالات متحده، و یا آنچنانکه بنظرمیرسد، نبود چنین سیاستی را، با شما در میان بگذارم اجازه بدهید با یک یادآوری به این جمع محترم آغاز کنم که بی اعتنایی اخیر کرۀ شمالی بخواست جامعه جهانی، و اعلام آزمایش موفقیت آمیز انفجار اتمی، چیزی جز یک حرکت بسیار خطرناک و منفی برای امنیت بین المللی نبوده است.اغراق آمیز نیست که بگوئیم وجود سلاح های اتمی در دست رژیمی بی مسئولیت با یک رهبری منزوی، که نسبت به اولویت های شهروندان خود بی توجه است، و توانایی پرتاب آنها به هدفهایی در هزاران کیلومترفاصله را دارد، چشم انداز وحشتناکی است در چنین شرایطی، آنچه بی تردید موجب تشدید مسائل، ماورای مرزهای قابل پذیرش میشود، این چشم اندازاست، که بامداد یک روز از خواب بیدار شویم و بشنویم که یک رژیم این چنانی دیگر – یعنی رژیم واپسگرای تهران – هم توانسته اراده و خواست جامعه جهانی را زیر پا بگذارد، و با کسب یک وضعیت مشابه، علیرغم تمام اطمینان بخشی های مداوم قبلی اش که هرگز چنین جاه طلبی ها را در سر نمی پرورانده است. امروز، نیاز به یک خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای، از هر زمان دیگری مهمتر و واجب تر است، و هیچ عاملی نباید مانع رسیدن به چنین هدفی باشد، با این امید که با گذشت زمان حتی کشورهای اتمی منطقه، مثل پاکستان و اسرائیل نیز در همین راستا گام بردارند و به مسیری متمایل شوند که کشورهایی چون آفریقای جنوبی، اوکراین وقزاقستان داوطلبانه طی نمودند و از آن طریق سلاح های اتمی خود را به خاطر امنیت بیشتر منطقه ای و جهانی از میان بردند. البته دستیابی به چنین نتیجه ای یک رویای دست نیافتنی خواهد بود اگر رژیم بنیادگرای ایران اجازه یابد که نهادهای بین المللی چون آژانس بین المللی انرژی اتمی و یا شورای امنیت سازمان ملل متحد را کهانگیزه واقعی رژیم را در زمینه فعالیتهای اتمی به زیر سئوال برده – و تلاشهای دیپلماتیک متعددی را به منظور واداشتن آن از ادامه چنین راهی بکار برده، به مسخره بگیرد رژیم اسلامی که هرگز مردم ایران را از عواقب امنیت ملی، سیاست خارجی و یا پیامدهای اقتصادی و محیط زیستیی ناشی از برنامه های اتمی اش آگاه نکرده، مومنانه به پیروی از شیوۀ کره شمالی، مصمم است تا با دستیابی به سلاح های هسته ای بتواند از طریق خنثی نمودن عکس العمل های جامعه بین المللی و سرکوب مردم در داخل، به حکومت خود در کشور تداوم بخشد بنابراین مقابله با دیکتاتورهای مذهبی در ایران که مقبولیت شان میان توده های مردم، و بویژه در میان نهادهای دینی به فرسایش انجامیده، یک الزام قطعی است، که باید امروز به آن توجه شود، پیش از آنکه همانند کره شمالی دیربشود. در اینجا تفاوت میان یک رژیم مجهز به سلاح اتمی در ایران که با جوانه ها و ارزش های لیبرال دموکراسی در خاورمیانه دشمنی میورزد،و کرۀ شمالی منزوی، بسیارعمیق تر و از هر لحاظ خطرناک تر می باشد. لذا ضروری است که پس از سالها گفتکوهای بی حاصل و وقت تلف کن، ر برای ارائه یک چشم انداز دیگر، مایلم چند کلمه ای هم پیرامون هدف های رژیم اسلامی در منطقۀ خاورمیانه بگویم که حاصل سیاست ستیزه جویانه ضد آمریکایی آنست، که از آغاز جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ همواره سرلوحه سیاست خارجی رژیم بوده است : دراینجا مایلم به حاضران محترم یادآوری کنم که ظهور "اسلام خمینی" در سال ۱۹۷۹، به جرات ایران را به گهواره و دژ مستحکم بنیادگرایی اسلامی در عصر مدرن تبدیل کرد. از آن هنگام در همه جا، هرگاه مردم از ایران سخن می گویند، بطورکلی سرزمین مرا با چنین بلای دوران مدرن همراه با پدیدۀ اسلام ستیزه جو و تروریسم بین المللی مرتبط می سازند جنگ هولناکی که تابستان گذشته به مدت یک ماه بین حزب الله و اسرائیل روی داد، حقیقت تازه و غیرقابل انکاری را آشکار کرد، که همان ارتباط جدایی ناپذیری است که اکنون میان مسایل و بازیگران در سطح گسترده تر خاورمیانه بوجود آمده است، و اینکه چگونه رژیم تهران – فعالانه می کوشد با بهره گیری از دست نشاندگانش چون حزب الله و حماس، به اغتشاش های منطقه دامن بزند، و هدفهای خویش را در جهان اسلام پیش ببرد مهم نیست که پرسش مربوط به خاورمیانه را چگونه مطرح کنید، چرا که سرانجام باین پرسش بازمیگردد، که آیا دموکراسی برنده است و یا توتالیتاریسم مذهبی؟متاسفانه امروز این حزب الله است که می تواند شرایط خود را در لبنان به فوآد سینیوره (نخست وزیر دموکراتیک آنکشور) دیکته کند این حماس است که میتواند در فلسطین، مردم را علیه «ابو مازن» بسیج کند. و نهایتا، این الدعوه، ارتش مهدی و سپاه گروه های سنی در عراق هستند که می توانند با کمک و تحریکات جمهوری اسلامی، بیش از نوری المالکی برای خود حامی وپشتیبان پیدا کنند چرا مردمان بد طینت برنده میشوند؟ چرا خودکامگان مذهبی سرشار از پهلوانان دروغین اند، در حالیکه ظاهرا دموکراسی در حال عقب نشینی است؟ بنظر میرسد علیرغم بهترین قدرت نظامی، و صرف نزدیک به نیم تریلیون دلار برای مقابله با مشکل، هنوز هیچ راه عملی و سازنده برای گذار از این مشکل بچشم نمی خورد برخی از بهترین دیپلماتهای غرب در روند صلح خاورمیانه درگیربوده اند، بی آنکه پیشرفتی کسب کنند، یا قادر به توقف مسلح شدن مجدد حزب الله بشوند، و یا بتوانند عملیات فرایندۀ شبهه نظامیان مذهبی در جوامع عراقی را خنثی سازند. اکنون زمان آن فرارسیده است که بپذیریم که راه حل مشکل نه نظامی است، و نه تلاشهای دیپلماتیک درمرحله اول، با جامعه شناسی و روانشناسی سیاسی در منطقه ارتباط دارد. دوم، همچنانکه دکتر رایس (وزیرامورخارجه آمریکا) گفته است، روابط بین خودکامگان مذهبی و منابع مالی منطقه ای آنهاست. شگفت آورنیست که ابزارهای وزارت خارجه و پنتاگون و به عبارتی، اعمال دیپلماسی و نمایش قدرت نتوانسته اند تا برای حل این مشکل کارساز باشند نکته نخست، در واقع دشواریهای دموکراسی و امتیازهای خودکامگان جدید را شرح میدهد. هنگامیکه مشغلۀ نومیدانه مردم عدم امنیت شخصی و اقتصادی است، جستجو برای آزادی و مشارکت سیاسی، به عقب رانده میشود. طبعا آنان بجای اتکا بر دولتی نا مانوس و بدور از دسترس، به روابط خصوصی در درون جامعۀ خود تکیه می کنند. در چنین شرایطی، آنان به خاک مستعدی تبدیل میشوند که در آن حزب الله، حماس و یا الدعوه رشد می کنند، : و از طریق روابط شخصی خود را در الیاف جامعه می تنند و به آشنایانی تبدیل می شوند که به خانه های مردم میروند و به آنها پیشنهاد کمک های مالی، بهداشتی، آموزشی، امنیتی و البته از طریق مساجد نیز راهنمایی های دینی می کنندبویژه آن دسته از مردمانی که جابجا و تازه شهرنشین شده اند، و یا آنهایی که یکی دونسل، از جوامع روستایی و یا ریشه های سنتی خود دور افتاده اند، از پیوستن به جامعه جدید که برمحور مساجد شکل گرفته اند، احساس آرامش می کنند. جایی که آنها می توانند روزانه گرد هم آیند، و پنج بار نماز گزارند زمینه دوم است که آسیب پذیری دسته های خود کامه ای را نشان میدهد که با زنجیره ای از مساجد بهم متصل می شوند و یک بافت جدید اجتماعی برای کسانی که امنیت جامعه سنتی خود را از دست داده اند، بوجود میآورند : این گروهها درسراسرمنطقه سرمایه های سیاسی موثری را بوجود می آورند. ولی از لحاظ درآمد، دچار کسری بودجه شدیدی هستند. و اگر کمک های مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و حمایت های سازماندهی حکومت ایران را از آنها سلب کنید، خواهید دید که حزب الله، جهاد اسلامی، سپاه مهدی و دعوه از بی آبی خواهند خشکید. این منبع مالی مرکزی، قلب اختاپوس دیکتاتوری مذهبی است، که آسیب پذیراست. بهرحال ایالات متحده، با این ریشه حساس ارتجاعی در نبرد بوده است: همین تابستان گذشته، بخش اساسی حمایت های جمهوری اسلامی ایران به حزب الله، در زمینه های رساندن آموزش، مهمات و جاسوسی بر روی هواپیماهای اسرائیلی و جابجایی نیروهای آنها بود که عوامل سپاه پاسداران از طریق سوریه به حزب الله میرساند. و نهایتا«۱۲ هزار دلار هائی بود» که حزب الله به هر خانواده شیعه که خانه اش را در لبنان از دست داده بود پرداخت میکرد که همه این مخارج از سوی کمک های مستقیم مالی جمهوری اسلامی تامین میگردید. : این امر بمنزله موفقیتی برای حزب الله، در مقابل دولت مورد حمایت آمریکا – یعنی دولت رسمی و شناخته شده لبنان به نخست وزیری فوآد سینیوره توانست بطور کاملا آشکار بدرخشد مضحک اینجاست که در همین حال، این مبالغ ۱۲ هزار دلاری، ۶۰۰ برابر درآمد کارگران ایرانی است که ماههاست دستمزدی دریافت نکرده اند. اینجا نکته قابل توجه آن است که در ایران برای همسر و فرزندان گرسنه و بی پناه کارگرانی که در سراسر ایران، بدلیل تظاهرات دستگیرشده بودند، این دولت جمهوری اسلامی نبود که درخشید، بلکه آنهایی بودند که مخالفت خود را علیه رفتار حاکمان مذهبی ابراز کردند. با بیان این مطالب، در اینجا میل دارم توجه شما را به تصویر داخلی ایران، و ابتدا به شرایط اقتصادی وخیم آن جلب کنم. این حقیقتی است که ایران، با دارا بودن یک درصد جمعیت جهان، دارای ۷ درصد منابع ثروت آن است. علاوه براین، در حالیکه از منابع فراوان انرژی برخورداراست، از یک نیروی انسانی تحصیلکرده و جوان نیز بهره می گیرد: ولی، در نتیجه سوء مدیریت، و عدم توانایی در رفع مشکلات مکرر اقتصادی، مانند تکیه بیش از حد بردرآمد نفت، بوروکراسی منسوخ، ناتوانی در جلب اعتماد بخش خصوصی و فساد و بی کفایتی انحصاراتی که فقط در اختیار مزدوران رژیم قراردارد، از ۱۹۷۹، میهن من، با یک اقتصاد روبزوال تدریجی روبرو بوده است. اید به این معجون شوربختی، این را نیز اضافه کرد که براثر اتکای بیش از حد رژیم به سوبسیدهای عظیم، تنها در سال نخست حکومت آقای احمدی نژاد، کسری بودجه ملی به میزان دو برابررسید.امروز با تورم و بیکاری بالای ۲۰ درصد، و با کاهش بیشتر ارزش برابری پول ایران، علیرغم افزایش درآمدهای نفتی، کارشناسان براین امر اتفاق نظر دارند که اقتصاد ایران، در رکود و بحران کامل قراردارد و قادر به پاسخگویی به نیازهای کالا و خدمات نیست. با توجه به ستیزه جویی رو به افزایش رژیم، در ارتباط با مسائل و درگیری های مختلف بین المللی، وخامت اوضاع روبه افزایش است و بصیرت و استراتژی رژیم برای بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی، بطور جدی زیرسئوال است. در زمینه اجتماعی و سیاسی، این رژیم هیچ رحمی در اعمال هرگونه نیروی لازم برای سرکوبی وحشیانه مردم که قربانیان اصلی عدم لیاقت و شایستگی آن، در هر زمینه قابل تصوری بوده اند، نکرده است. شکست رژیم در تمام زمینه های اقتصادی – اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، موجب شده است که هزاران تن از ایرانیان آزادیخواه، در درون کشور، یا به زندان افتاده اند و شکنجه شده اند، و یا در زندان اعدام گردیده اند، و یا در تبعید و درخارج از وطنشان ترور شده و جان باخته اند. و در این راستا مردم بهای گزافی را تاکنون فقط به دلیل عدم تسلیم اشان در برابر یک سیستم "آپارتاید اسلامی" شرور، که دموکراسی و حکومت مردمی را مورد استهزاء و تمسخر قرارداده است، پرداخته اند. این اعمال، اکنون وطن مرا به پرتگاهی کشانده است که در آن بوضوح نشانه های مقاومت و خشونت در میان اقوام ایرانی که مورد بی توجهی قرارگرفته اند آشکارشده است. دراینجا، بسیار حائز اهمیت است که یادآوری کنم که ناآرامی در این مناطق، نه تنها خطر مهمی برای ثبات و تمامیت ارضی ایران محسوب میشود، بلکه از اهمیت ویژه ای برای همسایگان ایران و منطقه نیز برخورداراست. هنگامیکه از کارنامه خونین رژیم اسلامی و نقض کامل حقوق بشر و ناچیز شمردن آزادیهای فردی ایرانیان، و بویژه جوانان و زنان سرزمین من از جانب این رژیم سخن می گوئیم، بهیچ وجه اغراق نگفته ایم. براساس آنچه که گفته شد، اطمینان دارم که شما در این نکته با من هم عقیده اید که تا زمانی که خطر ناشی از دیکتاتوری مذهبی ایران، مورد توجه قرار نگرفته است، چشم انداز و امید هرگونه پیشرفت صلح وثبات در خاورمیانه، چه درعراق، افغانستان و یا در خلیج فارس، بیهوده است. بنابراین، چگونه میتوان با یک چنین مساله پیچیده ایکه از سال ۱۹۷۹، تمامی دولت های آمریکا، اعم از دموکرات و جمهوریخواه را به ستوه آورده است، روبرو شد؟ در یک مورد من می توانم بی هیچ تردیدی به شما اطمینان دهم و آن این حقیقت است که این مشکل، با اتخاذ اقدامات نیم بند و یا حرف ه و شعارهای توخالی هرگز محو نخواهد شد. بنظرمن لازم است، کشورهایی مانند ایالات متحده و دیگران که سعی دارند، زیر پرچم ارزش های لیبرال دموکرات با فناتیسم و تندروی برخورد کنند، ابتدا و مهمتر از هرچیز دیگر باید سعی کنند به چند پرسش مهم فلسفی، یا بعبارتی کاوشانه، پاسخ دهند. بعنوان مثال، چرا سکولاریسم در خاورمیانه این چنین تحت فشار شدید قرار دارد؟ آیا امکان دارد که آنها خود بطور غیرمستقمیم و با عدم درک حساسیت آن، و با اهمیت ندادن به فشارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که متحدان سکولار آنها در گذشته و حال، با آن روبرو بوده و هستند، ناخواسته، مسائل را بدترکرده اند؟ از دیدگاه من این پرسش بسیار مهمی است که باید بدان پاسخ داده شود تا تصریح و ثابت شود که این باور، که کوته فکران مذهبی، و تندروان متعصبی که ادعا میکنند، خدا را در کنار خود دارند، چیزی جز جاعلانی نیستند که حتی توانایی احیای غرورملی، و یا ارادۀ ملی را ندارند، چه رسد به سرپرستی، و مدیریت یک جامعه مبتنی برعدل، که برای اندیشه آزادی و تنوع نیز ارزش و احترام قایل باشد. لذا این یک امر ضروری است که دموکراتهای سکولار، چه در ایران، و چه در سراسر خاورمیانه مورد پشتیبانی قرارگیرند، تا بتوانند با چالشهایی که از جانب کوته فکران مذهبی، و تندروان متعصب در سر راه آنان قرار دارد، با موفقیت و سرافرازی روبرو شوند. اضافه براین، در مورد کشورم ایران بسیار مهم است این پیام بازتاب داده شود که ایالات متحدۀ آمریکا، خواهان آنست که شانه بشانه مردم عادی ایران بایستد، و در تقویت روحیه تضعیف شده اشان کمک کند، و اطمینان دهد که آنها را هرگز در مبارزاتشان برای آزادی و دموکراسی رها نساخته – و یا مورد مصالحه قرار نخواهد داد. همچنین باید توجه ویژه ای باین امر مهم داده شود که رهبران سکولار و دموکراتیک ایران، شخصیت های وطن پرست و روشن بینی هستند، که همه چیز خود را در راه وطن و هم میهنانشان به مخاطره انداخته اند. : همچنین، این فکر نیز باید تقویت شود که متحدان آمریکا مردمان شرافتمند و درخور احترامی هستند، که توانایی جلب اعتماد و احترام هموطنانشان را دارا می باشند، و در این راستا، درسهای مفیدی که در عراق آموخته شده است، را میتوان برای جلوگیری از اشکالهای قابل پیش بینی بکارگرفت : لذا، باید تصریح شود که ایران به یک عراق دیگر تبدیل نخواهد شد و هرگونه دگرگونی مثبت به سوی دموکراسی به هرج و مرج تبدیل نخواهد گشت. در عین حال بسیار مهم است که تاکید شود که سرنوشت ایرانیانی که به قیام علیه دیکتاتوری فعلی برانگیخته می شوند، هرگز مورد معامله و مصالحه قرار نخواهد گرفت. از این سو، هرگونه رویاروئی سیاسی با رژیم کنونی، باید همواره این حساسیت را مد نظر قرار دهد که نباید الگوی پیامی باشدکه از قوت و صداقت پیامهای متعدد و مکرر پرزیدنت بوش که در گذشته خطاب به مردم ایران بیان گردیده بکاهد . بنابراین ارتباط واقعی با مردم ایران، همزمان با ترسیم این الگو که ایالات متحده برآنست که ایرانیان را در راه رسیدنل به دموکراسی و حقوق بشر پشتیبانی کند، کلید اساسی است که همچنان نیازمند به مراقبت و توجه می باشد. درپایان، اجازه دهید بی محابا و رُک بگویم. تکرارحرف خالی نیز به تنهائی کافی نیست و باید به شما حاضران محترم خاطرنشان سازم که عناصری مانند حزب الله و حماس، تنها بخاطر حمایت های مادی و مرتب جمهوری اسلامی است که قادر به انجام فعالیتهای خود هستند. من مطمئن هستم که شما قبول دارید که منهای کمکهای مالی، تسلیحاتی و آموزشی که از ۱۹۸۲ بسوی حزب الله سرازیرشده است، خطری که کشور اسرائیل را تهدید می کند، بسیار ناچیز می بود. پس با توجه به این واقعیات، چگونه می توان از مردم عادی انتظار داشت که با دست خالی در مقابل یک دیکتاتوری مصمم – که بر روی ثروت نفت ملت کنترل کامل دارد، و هرگز درگذشته رحمی در خُرد کردن وحشیانه مخالفان داخلی خود نشان نداده است، بایستند؟ ضمنا می خواهم تاکید کنم که من از دولت آمریکا این تقاضا را ندارم که یا هزینه جنبش مقاومت ایرانیان را تامین کند و یا آنها را مسلح کند. ولی در عین حال من از ایالات متحده می خواهم که تنها با یک صدا و یک پیام با ایرانیان سخن بگوید تا افراد و عناصر خودی که توانائی حمایت از نیروهای آزادی و حقوق بشر را دارند، به ایفای نقش موثر و مورد نیاز کشورخود تشویق شوند. بالاخره اجازه دهید بگویم که به باورمن یکی از خصوصیات یگانه کشورمن، این واقعیت است که آماده ترین کاندیدای برقراری دموکراسی و جامعه مدنی در خاورمیانه بزرگ است. از اینرو آنچه که می تواند به تحقق این خواست ملی شتاب بخشد، ادامه پیامهای حمایت از مردم ایران است، ضمن آنکه بطور فعال باید بدنبال یافتن راههای عملی به منظور پیاده کردن آن پیامها، و ایجاد دگرگونی های لازم در داخل ایران نیز بود حتی در آن شرایط نیز، راه صلح آمیز به ثمر رساندن تحولی که همه ما بدنبال آن هستیم، راهی است که بی شک نیاز به فداکاریهای بسیاری از جانب مردم ایران خواهد داشت. ولی برای من و هموطنانم که این واقعیت را بخوبی تشخیص داده ایم باعث دلگرمی زیاد است که بدانیم تنها نیستیم هیچ تردیدی نداشته باشید که ما مصمم هستیم با نجات کشورمان، آینده ای مطمئن را در چارچوب یک سیستم دموکراتیک و مترقی برای مردم کشورمان تامین کنیم. تنها در آن صورت است که ایران می تواند یکبار دیگر، بصورت یک یار قابل اعتماد و توانا، در برقراری آرامش و ثبات در منطقه و ماورای آن در کنار جهانیان بعنوان یک نیروی مثبت و سازنده بایستد. 2 نوشته شده در جمعه بیست و ششم آبان 1385ساعت 16:17 توسط كوروش بزرگ | 11 نظر هشدار : هشدار : نسل کشی خاموش آری نسل کشی خاموش همه ی ما جمله های زیادی را در مورد نسل جوان داخل ایران شنیده ایم از معروف ترین آنها نسل سوخته و.... ولی این یک هشدار کاملا جدی ست در این برهه ی حاس زمانی که تمتم اذهان اپوزوسیون و فعالان سیاسی به چیزهایی از قبیل مسئله اتمی رژیم و حقوق زنان و ... معطوف است شاید جمله نسل کشی خاموش یا نسل کشی جوانان ایران در سایه جمله ای نا مانوس و گنگ به نظر آید.ولی این حقیقتی ست که در زمان ریاست جمهوری ملای شیاد خاتمی در شورای امنیت ملی و وزرات اطلاعات و دفتر رهبری مطرح شد و بودجه بسیار کلانی برای اجرای آن به تصویب رسید و این پروزه که نسل کشی خاموش نام دارد رسما در حدود چهار سال قبل آغاز شده و هدف آن این بار تک تک جوانان میهنمان اعم از فعال سیاسی و جوانان عادی است . آری در حدود 3 سال است که کشتاری مخفی به راه افتاده و اگر نو جوانان وجوانان که در تیغ تیز این توطئه قرار دارند هر چه سریعتر آگاه نشوند طولی نخواهد کشید که فاجعه ای هولناک تر از طاعون ایدز و وبا رخ خواهد داد . این پروزه که توسط جمهوری ننگین اسلامی در حال اجرا می باشد تمام نو جوانان و جوانان را هدف مرگ مخفی و در سکوت خود قرار داده اجرا کنندگان این پروزه مخفی با صرف میلیاردها دلار که از صادرات نفت عایدشان شده با هدف از بین بردن نسل جوان وارد میدان شده اند . نسل نوجوان وجوانی که پرسشگر است نسلی که کنجکاو است نسلی که دگر اندیش است ونسلی که با خرافات دینی میانه ای ندارد و تا چند سال دیگرکه به حد اکثر بلوغ خود برسد قصعا مطالبات به حق خود را طلب خواهد کرد و آحوندهای جنایتکار چیزی برای عرضه به این نسل ندارند . بنابر این دیوانه وار تصمیم به کشتن یک یک جوانان میهنمان کرده اند یک نسل کشی تمتم عیار که در زیر جزئیات این برنامه را به تفضیل شرح خواهم داد : در حدود چند سال است که جمهوری اسلامی ماده ای بسیار خطرناکرا وارد بازار مصرف کرده و به کمترین بها در اخیار جوانان گذاشته این ماده مخدر که نام علمی آن کریستال میت است و به کراک معروف است خطرناکترین ماده مخدر در جهان است که در اروپا و امریکا بهایی هنگفت دارد ولی جمهوری اسلامی با سوبسیدی که برای این ماده می دهد آنرا توسط عوامل خود در اکثر شهر های بزرگ ایران به کمترین بها می فروشد (تقریبا هر واحد آن بین 2هزار تا هزار و پانصد تومان ) پولی که در جیب هر نو جوانی هست . اما جمهوری اسلامی با یک سانسور کامل خبری تمام رسانه ها را از گفتن و نوشتن در مورد کراک منع کرده و در عوض تمام اذهان را به عمد به طرف خطرات قرص های اکستازی برده که خطرات قرص های اکستازی به مراتب کمتر از کراک و کریستال میت است در واقع اگر کراک را تریاک فرض کنیم قرص های اکس در برابر آن مثل قرص استامینفون هستند . در حالی که ذهن جامعه تماما به طرف خطرات قرص های اکستازی رفته کراک وشیشه هم چنان در سکوت و در سایه بدون این که مردم کمترین چیزی در مورد آنها بدانند قربانیان مظلوم خود را می گیرد اما کراک چیست؟ کراک ماده ی مخدر جدیدی است که بنا به مشخصاتی که دارد به مراتب بدتر از ایدز بدتر از سرطان و غیر قابل مقایسه با حتی هرویین شروع به نسل کشی بین جوانان ایران کرده است اگر جوانان و خانواده ها عمق این فاجعه را سریعا در نیابند نسل جوان در معرض تهدیدی جدی قرار دارد .خطری که در کمتر از 2 سال جوانان کشورمان را مثل برگ خزان به زمین خواهد انداخت . تا کنون چه شناختی از این ماده خطرناک داشته اید؟ کراک به دلایل علمی و پزشکی ثابت شده ماده ی مخدر ووحشتناک است چند مورد از دلایل آن عبارت است از : 1- کراک هرویینی ست که تا حد امکان اشباع شده یعنی یک گرم کراک از 10 تا 100 گرم هرویین ساخته شده ولی قیمت آن هم قیمت هرویین و در بعض مواقع به مراتب ارزان تر از هرویین است این همان سوبسیدی است که دولت برای این نسل کشی می پردازد .اعتیاد آن نسبت به هرویین بسیار شدید تر و فوری تر و ترک آن بسیار مشکل تر است . 2- کراک ماده ی مخد جدید است یعنی در واقع با نام جدید معرفی شده نوجوانان نمی دانند که بد تر از هرویین است بنابر این وحشتی که از هروئین دارند و باعث می شود که به طرفش نروند از کراک ندارند اکثرا خیال میکنند که کراک چیزی در حد قرص های روان گردان و اکستازی است . به همین دلیل از مصرف آن وحشت ندارند و این شروع و علت فاجعه است . 3- مصرف حتی یک بار کراک اعتیاد آور است و این تفاوت اساسی کراک با قرص های اکستازی است که اگر چه در بلند مدت کشنده هستند اما اعتیاد با قدرت بالا ندارند . تبلیغات زیادی که شبانه روزی علیه قرص های اکستازی شده باعث شده که خطر کراک در سایه و پنهان باقی بماند . 4- کراک بر خلاف هروئین تریاک و حشیش و ... بدون بوست و مصرف آن بسیار ساده و بدون نیاز به وسایل حجیم و صرف وقت است حتی یک نوجوان می تواند در حاما یا در توالت کراک استعمال کند در ظرف کمتر از 1 الی 2 دقیقه چنانچه حتی بلافاصله شخص دیگری وارد حمام یا دستشویی بشود متوجه نخواهد شد .حتی در شرایطی که همه در خواب هستند امکان مصرف آن زیر پتو یا ملافه با یک فندک کوچک و دو عدد سنجاق وجود دارد . 5- کراک بسیار کوچک است از نخود کوچکتر به اندازه ی یک عدس حتی یک دانه ماش را به نوک سنجاق میچسبانند و همین اندازه می تواند بارها با یک سنجاق داغ دیگر مورد استفاده قرار گیرد .بنابراین جاسازی آن بسیار ساده و خانواده ها به ساده گی نمی توانند آن را کشف کنند . حتی چیزی شبیه دقیقا یک تکه کچ از دیوار کنده شده و به اندازه یک ماش توجه هیچ کس را جلب نمیکند . 6- با وجود اینکه مواد اولیه کراک در ایران هرویین است بسیار ارزان تر از هرویین در اختیار نوجوانان قرار میگیرد هر واحد آن بین 2هزار تا هزارو پانصد تومن که در اویا می تواند حتی 5 روز موزد استفاده قرار گیرد توجه کنید با تنها روزی 300 تومن . که البته اگر پول بیشتری در اختیار شخص باشد بسیار ارزان تر خریداری می شود این مبلغ پول در اختیار تمام نوجوانان ایران قرار دارد . البته ابتدای کار با این مقدار آغاز می شود ولی بعد از چند ماه به سرعت مصرف بیشتر و بیشتر میشود و حالا دیگر فرد آلوده شده باید و باید به هر طریق پول مورد نیازش را فراهم کند و این زمانی ست که شخص اگر دختر باشد به تن فروشی و اگر پسر باشد به دزدی و فرختن حتی ساعت دستش به مبلغ هزار تومن راضی میشود . به خاطر داشته باشید که معتاد به کراک باید و باید پوال مورد نیازش را فراهم کند و این مقدمه سیاهی زندگی او میشود چون بغد از زمان کوتاهی دیگر نزد عزیز ترین کسانش هیچ ارزش و اعتباری ندارد . 7- معتاد به تریاک می تواند سال ها زنده بماند و در کنار مصرف زندگی عادی خود را نیز داشته باشد حتی کار کند و خانوده اش را سرپرستی کند .حتی معتاد هروئیین می تواند10تا 20 سال زنده بماند و اگر وادار به تزریق نشود شاید حتی بیشتر .اما معتادی که 3ماه بعد از مصرف کراک تا 30 (سی) کیلو از وزن بدنش کم می شود آیا بیش از 2 سال زنده می ماند ؟ معتاد به کراک در پایان اولین سال اعتیادش حداقل کبد و طحالش را قطعا از دست خواهد داد.معتاد به کراک هرگز نمیتئاند بیش از یک ماه زندگی عادی داشته باشد پس از یک ماه یا نشئه و در حال چرت زدن و یا خمار ئ در حال درد کشیدن است . دردهای عضلانی و استخوانی وحشتناک که خود من بارها شاهد آن بوده ام .بنابراین نمی تواند کار و زندگی عادی داشته باشد . پس از 6 شش ماه (به نسبت قدرت بدنی اشخاص مختلف برای نمونه یکی از عزیزترین دوستانم در 7هفتمین ماه مصرفش ریه و کبدش را از دست داد و دچار مرگ وحشتناکی شد ) دیگر نشئگی هم نخواهد بود معتاد یا خمار است و در حال درد کشیدن و با مصرف زیاد بدون اینکه نشئه بشود فقط کمی دردش ساکت میشود .این تقریبا اخرین ماه های عمر یک معتاد به کراک است و انتهای آن که خیلی از معتادان حتی قبل از رسیدن به این مرحله میمیرند تزریق محلول کراک است که حد اکثر 2 ماه بعد آن معتاد می میرد . آیا مرگی دردناکتر و مظلومانه تر از این هم هست مرگی که در سایه بی اطلاعی مردم و جامعه اتفاق می افتد . متاسفانه کراک در جامعه به سرعت در حال پیشروی و قربانی گرفتن است وچیزی نمانده تا به یک اپیدمی تبدیل شود . در زیر سایه سنگین سانسور خبری کراک انقدر ناشناخته است که اگر حتی در اینترنت هم بخواهید راجب آن مطلب تهیه کنید بیش از 5-6 صفحه آ 4 بدست نخواهید آورد و همین اطلاعات هم در مورد کراک کوکایین است که در امریکا و اروپا رواج دارد و بسیار گران است . در پایان شما اگر بخواهید خاک را که از آن بی ارزش تر نیست از این مسیر خطرناک وارد شبکه ای کنید که به دلیل خطراتش سودهای کلانی دارد وبدون تبدیل آن به ماده ای دیگر بفروشید چندین برابر قیمت کراک هزینه در پی دارد . آیا جای تامل و درنگ نیست که این ماده با این خطرات و با چند بار تبدیل کردن اینقدر ارزان به دست مصرف کنننده و جوانان معصوم ما می رسد ؟؟؟ آیا قدرت عظیم و مافیای بزرگی در پشت این قضیه به قصد نسل کشی جوانان ایرانی سوبسید پرداخت نمیکند؟ آیا این قدرت پول های بی حساب خود را از دلار های نفتی بی حسابی که عاید جمهوری ننگین اسلامی میشود پرداخت نمیکند؟ ماده ای کشنده که در سایه ناشناس ماندنش در حال فراگیر شدن است آمار تکان مخفی خود جمهوری اسلامی حاکی از آن است که در دبیرستانها 25% دانش آموزان به کراک روی آورده اند . آیا این همان نسل کشی خاموش نیست که در بالا گفتم شاید در نگاه اول نامانوس جلوه نماید و بدون شک این یک نسل کشی وحشتناک است که اگر ما مردم آن را مهار نکنیم تک تک عزیزانمان در معرض ابتلا به آن و فرجام وحشتناک آن که همانا مرگ است قرار دارند. در پایان خواهش میکنم این مقاله را برای هر کس که می توانید بفرستید . پاینده ایران . برقرار باد آزادی. 2 نوشته شده در چهارشنبه هفتم تیر 1385ساعت 22:1 توسط كوروش بزرگ | 39 نظر با درود بر ایران یاران راستین ای ایرانی افسون شده!!! ای ایرانی که برای مشتی عرب پابرهنه و چپاول گر بر سر و سینه خود میزنی و سفره عباس و حسن و نقیو تقی و... می اندری ای ایرانی تودارای فرهنگ و تمدنی تابناک و درخشان در طول سده های قبل از یورش اهریمنان تازی بوده ای . ای ایرانی تو را جادوم وافسون کرده اند . ای ایرانی اراده کن یک بار و برای همیشه روح و روانت را از بند اندیشه های انسان ستیز تازی پاک گردانی . هر ایرانی باید بداند که اسلام راستین همان قرآن و رفتار محمد و علی و امامان بوده و جز آن نیست . ایرانی باید قهرمان راستین تاریخ پر افتخارش را بشناسد و نه اینکه برای قاتلین اجدادش گریه و زاری سر دهد . براستی در کجای ای جهان بازماندگان کشته شده گان گرد هم می آیند و برای قاتلین و ربایندگان مادر و دختران و چپاول گران نیاکانشان بر سر و سینه می زنند وبا شمشیر و قمه و کارد و زنجیر به جان خود می افتند و بر سر و کله خود می کوبند و شیون و زاری می کنند . هر ایرانی باید تاریخ راستین و قرآن و رفتار امامان را که نگارنده انها اکثرا خود اعراب و مسلمین بوده اند و جنایاتشان را با افتخار شرح داده اند را بخواند و نه به حرف های مشتی اخوند و روضه خوان بی سواد باور دار شود . هر ایرانی باید آیین اسلام را با فرهنگ نیاکانش در ترازوی خرد و منطق خویش بسنجد و اگر بر این باور رسید که آیین و منش تازی از فرهنگ اهورایی اوبالاتر است آنرا با دل و جان بپذیرد. فرهنگ اهورایی و مینوی ما ایرانیان گفتار و کردار و پندار نیک است . و نه چپاول و غارت و غلام بارگی و زن بارگی و هرزگی و..... امروزکسانی که از این مبارزه راستین و روشنگرانه به بهانه تو هین و اهانت به اعتقادات مردم سر باز می زنند جز مشتی خائن و مزدور نیستند . اعتقاداتی که ۱۴۰۰ سال است با آن فرهنگ اهورایی ما را گرفته اند و به جای آن دورغ گویی چپاول و تجاوز و قوانیین نزدیکی با عمه وخاله را جایگزین کرده اند . این اعتقادات باید به زباله دان تاریخ افتد و اسلام باید و باید از ایران برود .و آن گاه خواهید دید که چگونه در دنیا صلح و آرامش بر قرار می شود و اثری از ترور و تروریسم بر جا نخواهد ماند . ایرانی انقدر افسون شده که با گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال از داستان شرم آور و دعوای خانوادگی مشتی عرب ضد ایرانی در بیابان کربلا بر سر و سینه خود می زند. چون این اخوند شیعه گری که بالای منبر می رود و روضه زینب می خواند رو ضه ارینب نمی خواند . ارینب زن زیبایی که ابتدا نامزد یزید شد و حسین او را فریب داد و از دست یزید بیرون آورد و بدین سان کینه و خشم یزید را متوجه خویش کرد. در اینجا سخن گهر باری از امام حسین نقل می کنم که یکی از معتبر ترین اخوند های شیعه گری آن را نقل کرده . -حسین ابن علی امام سوم شیعیان:(( ما از تبار قریشیم دوستان ما عرب ها و دشمنان ما ایرانیها هستند روشن است هر عرب از هر ایرانی بر تر و بالاتر است و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است .ایرانیها را باید دستگیر کرد به مدینه آورد زنانشان را در بازار ها به فروش رساند ومردانشان را به کنیزی و برده گی اعراب گماشت .)) سفینه البحار و مدینه الاثار و الاحکام صفحه ۱۶۴ و البته این کتاب به فارسی ترجمه نشده ولی نص عربی آن موجود است. و یا شمر که خواهرش زن علی بود و در واقع عباس به دست دایی خود (شمر) کشته شد .آیا این ایرانی افسون شده تا کنون با خود اندیشیده است که مگر ارزش سر و دست عباس تازی ازدست های بابک خرمدین و رستم فرخزاد و.... هزاران قهرمان دیگر که بدست تازیان خونخوار تکه تکه شد بیشتر بوده است؟ ؟ ؟ وچرا برای قهرمان خود گریه نمی کند؟ ؟ ؟ ای ایرانی راستی را از تو گرفته اند و دروغ ( تقیه) را جایگزین ان کرده اند . خرد گرایی را از تو گرفته اند و نذر و زیارت و سفره انداختن را به تو داده اند . شادی را از تو گرفته اند و گریه و سینه زنی و روضه خوانی را به تو داده اند . ارزش و احترام قائل بودن برای طبیعت و موجودات زنده را از توگرفته اند و کشتن حیوانات و اذیت و آزار و کشتن انها را در مراسم پوچ و خرافی مذهبی به تو داده اند. احترام به زنان زنان را از تو گرفته اند وکتک زدن و آزار زنان را به تو داده اند . میهن پرستی را از تو گرفته اند و امام زاده پرستی و تازی پرستی و بیگانه پرستی را به تو داده اند . ای ایرانی افسون شده از خواب غفلت هزاران ساله بیدار شو ... پاینده ایران زنده باد مردم ایران درود بر فرود فولادوند پدر خردمند ایران 2 نوشته شده در یکشنبه شانزدهم مرداد 1384ساعت 3:42 توسط كوروش بزرگ | 10 نظر زن در اسلام با درود و ارمان پيروزي و بهروزي براي ايران ياران راستين . زن از ديدگاه اسلام. همانگونه که ميدانيد زن در پيش از تازش ددمنشانه انديشه و منش تازي در ايران از ارزش والايي بر خوردار بود . ولي با آمدن کيش بيگانه به موجودي پست و بي بها و تنها ابزاري براي بر طرف کردن نياز هاي جنسي براستي اين بيماران رواني و جنسي تبديل شد. در ايران پيش از اسلام زن با مرد کاملا برابر بود در تمام شءون زندگي زن ها مي توانستند به مقام هاي بالاي کشوري و حتي پادشاهي برسند از جمله ((پوران دخت و آذر ميدخت )) که بعد از کشته شدن ناجوانمردانه خسرو پرويز شاهنشاه دلاور ايران به پادشاهي رسيدند . اما زن از ديدگاه اسلام ناب محمدي : مقايسه شود با کتاب ها و جعليات علي شريعتي : توضيح مختصري بدهم که صحيح البخاري متولد ۱۹۵ هجري در خراسان است و احاديثي که او جمع اوري کرده از معتبر ترين ها هستند . به نظر بسياري از علما چه شيعه و سني صحيح البخاري را ميتوان معتبر تريين کتاب اسلامي بعد از قران دانست . حديث۵۴۱جلد دوم: حضرت محمد (ص) روزي در مسجد مدينه فرمودند :اغلب ساکنان دوزخ را شما زنان تشکيل ميدهيد در تمام عمرم هيچ موجودي را از نظر هوش و ايمان از شما زنان پايين تر نديدم بعضي از شما قادريد حتي يک مرد عاقل را از راه بدر کنيد (اين حديث در نهج الفصاحه (سخنان محمد) هم امده است. حديث ۱۰ جلد چهارم: کمبود هوش و حافظه و بي ايمان بودن شما زنان سبب شده شما نصف مردان ارث ببريد . اما ريشه اين گفتار ها بي گمان در قران است : ايه ۱۰ سوره نساء : و حکم الله در مورد فرزندان اين است که پسران دو برابر دختران ارث برند ايه ۲۸۲ سوره بقره: در هنگام عقد قرار داد به شهادت بگيريد ۲ شاهد مرد و اگر دو مرد نيافتيد بگيريد يک مرد و دو(۲) زن تا اگر يکي از ان زنان يادش رفت ان دگيري او را ياد آور باشد . ايه ۳۴ نساء:زنانتان را که بيم از سرپيچي انان داريد با زدن تنبيه کنيد و اين آيه قران رو هم بخونيد براي تنوع بد نيست : ايه ۴۹ سوره احزاب: اي رسول ما قرار داديم براي تو ان زناني را که دستمزدشان را دادي و کنيزاني را که خريدي و انها که الله به غنيمت تو دراورد و ملک تو شدند و هم چنين دختر عمو ها ودختر عمه ها و دختر دايي ها و دختر خاله ها انها که با تو از مکه هجرت کردند و زنان مومني که نفس خود را به تو ارمغان کردند و نبي اراده کرد انها هم بر تو حلال شدند و اين تنها ويژه و خاص تو است نبي و اين ويژه ساير مو منين نيست ما در حقيقت ميدانيم به مونين چه چيزهايي در مورد زنانشان و کنيزانشان حلال کرديم و نبي الله اينها را مي گويد که دچار خجالت و زحمت نشوي و اراده ات را انجام دهي همانا الله امرزنده و مهربان است . جالب بود نه ؟ به اهوراي ايران سوگند که من بدون اينکه يک واژه رو جابجا کنم اين ايه رو با امانت و شرافت کامل ترجمه کرد م . به هر روي از جنبه فانتزي اين ايه شريفه که بگزريم به مسئله مهم تري ميرسيم و ان اينکه در هيچ بندي از قران برده داري و کنيز داري منع نشده و بلکه تشويق به اين کار شده مانند : ۳۲ زخرف ۷۴ نحل ۷۷.۷۸ نحل برتري برده دار نسبت به برده اش . ۶ مومنون - ۳۰ معارج - ۳۱نساء - ۴۰ قصص- ۴۹ مومنون - ۷۷ نحل - ۲۷ روم - ۳۳نور - در مورد برده داري و تصرف کنيز و برده در جنگ ها . برای برسی جایگاه زن در اسلام وقتی به کتب اسلامی و فقهی و حدیث مراجعه میکنید بهت زده می شوید که آیا زن از نظر اسلام اصلا انسان به حساب می اید؟ ولی با جستجوی بیشتر آشکار می شود که ریشه تمام این زن ستیزی ها و انسان ستیزی ها در قران است . در قران انسان ها به گروه های مختلف تقسیم بندی می شوند و این برابری و برادری و یکسان بودن بندگان خدا که اخوندها و روضه خوان ها و در زمان معاصر اخوند های کراواتی (مانند شریعتی .مسعود رجوی و بنی صدر و بازرگان و...) که به مراتب از اخوند های دستار بر سر خطرناکترند .سخنانی که این ها گفته اند دروغ و فریبی بیش نبوده . در قران انسان ها به چهار دسته کلی تقسیم بندی می شوند . -غیر مسلمانان (اعم از مشرک و کافر و یهودی و مسیحی و...) -مسلمانان یا باورداران الله که اینها خود به دودسته برده و ازاد تقسیم می شوند . با نگاهی کوتاه به آیات قران می توانید این موضوع را به روشنی در یابید . -ایه ۷۵ سوره نحل: الله برای شما مثلی زمینی میزند . آیا برده ای که در تملک کسی است و قادر به هیچ حتی اختیار جانش نیست با بنده ای که ما به او روزی و مال عطا کرده ایم با هم یکسانند . سپس خود الله ادامه می دهد البته که این دو با هم یکسان نیستند . براستی الله چه مثالی زده من که تحت تاثیر قرار گرفتم و کم مانده بود که برم نماز توبه بخونم اما براستی سوال اصلی این است که این الله که شراب را به خاطر زیان ان برای انسان ممنوع می کند چرا برده داری را ممنوع نکرده و حتی در بسیاری از ایات قران می توانید بیابید که الله توصیه به برده داری کرده و حتی دستور تجاوز به زنان شوهر دار ناباوران و برده کردن مردان انها را داده است . و براستی مسبب اصلی برده داری خود قران و الله است. سوره بقره ۲۲۹: با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر انکه ایمان بیاورند و همانا زن کنیز مومنه برای شما بهتر است اززن ازاد مشرک .هر چند از زیبایی اوبه شگفت ایید. سوره بقره ۲۲۳:زنان کشت زار شمایند در هر جای کشت خود می توانیید وارد شوید برای کشت به انان نزدیک شوید هر گاه مباشرت انان خواهید وبرای ثواب ابدی چیزی پیش فرستید . در ایه ۲۲۹ بقره گذشته از تبعیض الله بین زن کنیز و زن ازاد ظاهرا تنها ملاک الله برای ازدواج زیبایی یک زن است . و در ایه ۲۲۳ هم که خودتون ببینید ارزش زن در اسلام رو که به کشتزار تشبیه شده ومرد می تواند در هر جای کشت خود وارد شود . و کلمات قصاری از نهج الفصاحه (سخنان محمد) حدیث ۱۷۷: اگر زنی خود را معطر کند و بر مردمی بگزرد که بوی او را در یابند ان زن زنا کار است. حدیث۳۳۹: خطرناک ترین دشمن تو زن توست که هم خوابه تو و در تملک توست. حدیث ۱۵۲۳: بهترین تفریح و جهاد زن کنج خانه است. حدیث ۱۹۵۴: پسران خود را شنا وتیر اندازی بیاموزید و دخترانتان را نخ رشتن. حقوق برابر زن ومرد را از دید قران و حدیث دیدید . این ایین انسان ستیززن را تنها شهروند درجه چندم میداند که برای بر طرف کردن نیازهای مشتی عرب پابرهنه افریده شده. در اسلام ناب محمدی می توان دختر ۹ ساله را وادار کرد که مردی ۵۰ یا ۶۰ ساله و یا حتی بیشتر ازدواج کند . این کودک معصوم که قربانی این فاجعه می شود تا سال های دراز متحمل ضربه های روحی جبران ناپذیر می شود .مذهبی که حق داشتن چهار زن رسمی را برای مرد جایز دانسته و حق داشتن بی نهایت زن صیغه که براستی همان روسپیگرس اسلامی است . زن هم اکنون در برخی از کشورهای اسلامی از حق درس خواندن راندن اتوموبیل و بسیاری از حقوق ابتدایی جوامع متمدن محرم است .و باید فرمانبردار تمام اعضای ذکور خانواده خود باشد .وانها حق دارند که اگر به بکارت دختر شک کردند او را بکشند وهیچ جرمی از دید اسلام مرتکب نشده اند . به خاطر داشته باشید چند سال پیش (۱۳۷۹) مجلس شورای اسلامی اسلامی طرحی ارائه کرد که به موجب آن حداقل سن ازدواج را از (۹الی ۱۴) سال به (۱۴لی ۱۷) سال افزایش دهد .البته حتی سن ۱۴ سال هم برای رسیدن به بلوغ جنسی و از ان مهم تر بلوغ روحی بسیار کم است ولی اخوندهای شورای نگهبان آن را مغایر شرع وسنت نبوی و اسلام تشخیص دادند. و ان را رد کردند .و در پایان سن ازدواج همان هشت سال و نه ماه شمسی یا ۹ سال قمری باقی ماند . ودلیل انها چنان که خود نیز ذکر کردند بسیار روشن بود . انها گفتند که چون عایشه در سن هشت(۸) سالگی همسر رسمی حضرت شدند و وظایف زنا شویی را به جا اوردند در حالی که حضرت حدود پنجاه و شش (۵۶) سال داشتند پس سن ازدواج کماکان هشت سال و نه ماه باقی ماند .به طوری که در کتب تاریخی امده عایشه شش (۶) ساله بود که محمد او را از پدرش ابوبکر خواستگاری کرد ابوبکر که در همه حال محمد را یاری داده بود بهت زده و شوکه به محمد گفت ولی یا رسول الله من با توپیمان برادری بسته ام محمد در جواب گفت تو برادر منی ولی برادر خونی که نیستی پس مسئله ای نیست و الله نیز به این ازدواج مرا را حکم کرده . حضرت بیش از پنجاه سال داشتند که عایشه شش ساله را عروسک به دست به خانه خود بردند ودر هشت سال و نه ماهگی وظایف زنا شویی را با عایشه به جا اوردند .خود عایشه چنانچه در تاریخ امده گفته است :در روز عروسی مادرم به من گفت که محمد در پایان شب به اتاق تو خواهد امد وباید هر چه از تو می خواهد انجام دهی . و من در حالی که از شدت تعجب وحیرت نمیدانستم چه کار کنم محمد را دیدم که پیش از ظهر به سراغم امد . در پایان - مردی پنجاه و شش ساله که گمان کند بجز عشق و علاقه و محبت می تواند چیز دیگری از یک کودک هشت ساله بخواهد نه تنها فرستاده خدا نیست بلکه یک بیمار جنسی است و اگر هم اکنون در یک جامعه متمدن وحتی غیر متمدن و جهان سومی غیر مسلمان مرتکب چنین عمل غیر انسانی بشود قطعا مجرم است و با او به عنوان یک مجرم خطرناک و بیمار جنسی و روانی به شدت بر خورد میشود . پاینده ایران زنده باد ملت ایران درود بر فرود فولادوند پدرخردمند ایران 2 نوشته شده در جمعه چهاردهم مرداد 1384ساعت 23:4 توسط كوروش بزرگ | 7 نظر صفحه نخست پست الکترونیک آرشیو درباره وبلاگ نوشته های پیشین دی 1385 آبان 1385 تیر 1385 مرداد 1384 پیوندها RSS POWERED BY BLOGFA.COM طراح قالب دیجیتال کیوان